با اینکه بیش از یک دهه پیش در کتابی با عنوان The Lean Startup که توسط Eric Ries نوشته شده بود اصطلاح Minimum Variable Product یا به اختصار MVP رواج پیدا کرد اما هنوز هم سردرگمیهایی دربارهی چیستیها و چراییهای آن وجود دارد. MVP و موارد دیگری که برای اعتبارسنجی ایدهها استفاده میشوند، برخی افراد را سردرگم کرده است. برای مثال prototypeها را در نظر بگیرید، دیگران فکر میکنند چیزی جدید و نابالغ است و آن را معادل MVP میدانند که این کاملا نادرست است. در این مقاله شما با مفهوم MVP آشنا خواهید شد و مقایسهی آن با برخی از روشهای اعتبارسنجی دیگر را مطالعه خواهید کرد.
در وهلهی اول برای درک عمیق MVP و مفهوم آن دربارهی چرایی اعتبارسنجی ایدهها صحبت خواهیم کرد، سپس سعی داریم برخی روشهای اعتبارسنجی دیگر مانند Proof of Concept و Prototype را از یکدیگر متمایز کنیم. پس از آن به دلایلی خواهیم پرداخت که پس از گذشت ۱۰ سال هنوز واژهی MVP برای برخی افراد درک نشده باقی مانده است و در ادامهی آن به چند نمونه از رویکردهای مختلف MVP خواهیم پرداخت. همچنین در انتهای مقاله بهطور مختصر به MLP (Minimum Loveable Product) میپردازیم.
روایت است زمانی پادشاه تایلند به یکی از درباریان که از چشم او افتاده بود یک فیل سفید هدیه داد. این هدیه از یک طرف به ظاهر برای شخص دریافتکننده آن مایه افتخار بود و اظهار لطف پادشاه را منعکس میکرد و از طرف دیگر هزینه نگهداری و پرورش آن به حدی بود که هزینههای قابلتوجهی را به فرد متحمل میکرد؛ بنابراین از این زاویه اعطای فیل سفید تسکینی برای پادشاه محسوب میشد. از آن به بعد فیل سفید در اقتصاد سیاسی به آن دسته از پروژههای سرمایهگذاری اطلاق میشود که از یک طرف به علت حجم بزرگ آنها محبوبیت سیاسی دولت را تقویت میکنند، اما در واقعیت بازدهی اجتماعی مثبتی به همراه ندارند. این اصطلاح برای کشورهایی دارای منابع طبیعی به ویژه کشورهای دارای ذخایر نفتی که در معرض هزینهکرد درآمدهای منابع خود هستند، بیشتر کاربرد دارد. در ادبیات اقتصادی، اقتصاددانان یکی از مهمترین محرکهای رشد اقتصادی را افزایش سرمایهگذاری معرفی کردهاند. به همین دلیل کشورهایی که در دام نرخ رشد اقتصادی پایین قرار گرفتهاند را تشویق به سرمایهگذاری میکنند. با این حال، بعد از مطرح شدن مساله فیلهای سفید، در کنار «پایین بودن حجم سرمایهگذاری»، کیفیت و بازدهی اجتماعی پروژهها مطرح شده است؛ بهطوریکه یک مرز مشهود بین پروژههایی که «مازاد اجتماعی منفی دارند؛ بهعنوان فیلهای سفید» و پروژههایی که «مازاد اجتماعی مثبت دارند»، ایجاد شده است. «رابینسون و ترویک» در مقالهای با عنوان «فیلهای سفید» که در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسید ابتدا به تجربه بسیاری از کشورهای آفریقایی در راهاندازی پروژههایی که مصداق فیل سفید هستند پرداخته سپس یک مدل اقتصادی برای مقوله فیلهای سفید مطرح کردند.
وقتی همه چیز از بازیهای ساده و تجربه های جسته و گریخته، توام با سرگرمی و تفریح شروع شد و کم کم جنبه های کاربردی یافت، وقتی اولین تجربه های "زندگی دوم" به مذاقمان خوش آمد، وقتی قطعات پازل واقعیتهای مجازی، افزوده، ترکیبی، توسعه یافته، هوش مصنوعی، بلاکچین، اینترنت همه اشیا، اینترنت سه بعدی و... پا در عرصه همگرایی و پیوند نهادند، در واقع داستان متاورس، یعنی جهان مجازی و دیجیتالی پیش رو، شروع شده بود و اکنون به مدد تلاشهای شرکتهایی مثل فیس بوک یا به بیانی همان متای جدید، می رود تا جنبه های جدی، عینی و کاربردی تر یابد.
از لحظه طرح بحث پروژه متاورس جهان در حال تجربه انقلاب دیجیتالی جدیدی است تا در بستر اینترنت سه بعدی بسیاری از رویاهای بشر جنبه تحقق به خود یابد.
نظریه جهانهای فراوان که برخی از آن به جهانهای موازی، بسگیتی یا چندجهانی یاد میکنند، شاید همه ویژگیهای یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگیها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب میکند. فیزیکدانان در تازهترین پژوهشها گفتهاند که ابعاد جهانهای موازی بینهایت نیست، بیاندازه بینهایت است.
«آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمیاندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایهگذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چهکار کند.»
TRL1 سطح اولیه آمادگی فناوری است، در حالی که TRL2 سطح بعدی آمادگی است. در TRL2، شما شروع به بکارگیری تحقیق و توسعه در اصول اولیه علمی خود کرده اید و اولین کاربردهای خود را شناسایی کرده اید. همچنین ممکن است آزمایش هایی را برای مناسب بودن آن برنامه ها انجام داده باشید. با این حال، هنوز باید پیشرفت خود را اثبات کنید. شما می توانید این کار را از طریق داده های آزمون تایید شده شخص ثالث یا مقالات علمی منتشر شده انجام دهید.
اولین ویژگی ها را شناسایی کنید.
ادامه مطلب ...سازمانها، چه کوچک و چه بزرگ، مشکلِ مشترک و مهمی دارند بهنامِ «فراموشی»! مسئله مهمی که البته اغلب نادیده انگاشته میشود و به نظر میآید همیشه با توجیه و فرافکنی همراه است!
با اینهمه، باید بدانید که «فراموشی» در یک سازمان و به خصوص در یک تیم فروش، برابر است با بینظمی و عدم ساختارمندی و این دو هم برابرند با کاهش فروش، ناتوانی در جذب مشتری و از دستدادن مشتری قدیمی. نتیجه این روال هم که یک چیز است: از میان رفتن بیزینس! ادامه مطلب ...
آیا تاوان و خسارت این همه سامانه را فعالان اقتصادی با اضافه کردن چندین سیستم و چندین نیرو (هر نیرو با حداقل ۱۷ میلیون حقوق و مزایا) باید پرداخت کنند؟!
آیا نمی شد یک سامانه جامع برای تمام ادارات و سازمانها درست می شد و کلیه اطلاعات کالاها و خدمات در آن ثبت می شد و همه ادارات از آن بهره برداری می کردند؟!
ساختن هر سامانه چند میلیارد تومان درآمد دارد؟!
در ادامه، لیست بخشی از سامانه های اصلی که شرکتهای تولیدی و بازرگانی با آنها درگیر هستند :
۱- سامانه جامع تجارت
۲- سامانه جامع انبارها
۳- سامانه پنجرهی واحد گمرکی
۴- سامانه معاملات فصلی ادامه مطلب ...