وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده
وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده

همنورد

برگرفته از یک سایت اینترنتی

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️

در فرهنگنامه ی کوهنوردی به آدمهایی که با همدیگر کوهنوردی می کنند می گویند:

 "همنورد". 

چه واژه قشنگی 

"همنورد"، یعنی تمام پستی ها و بلندی ها و فراز و نشیب ها را در کنار هم درنوردیدن ، پشت و پناه هم بودن ، کنار هم و پا به پای هم راه رفتن ، در رابطه با دیگران تعصب نداشتن و تبعیض  قائل نشدن ، در سخت ترین مسیرها و دشوارترین گردنه ها هوای هم را داشتن و تمام دار و ندار خود را با دیگران قسمت کردن.

"همنوردها" رفتارهای ویژه ای دارند که رویای تمام کسانی است که می خواهند با همدیگر و در کنار هم زندگی کنند 


آنها همیشه حواس شان هست که :

یکی تندتر از دیگران حرکت نکند ، 

حواس شان هست که کسی از دیگری جا نماند ، 

حواس شان هست که در مسیرهای سخت یکی سقوط نکند ، 

در سنگلاخ ها یکی لیز  نخورد ، 

حواس شان هست که یکی کم نیاورد ، 

که یکی فشارش نیفتد ، 

که یکی کم و کسر نداشته باشد.

همنوردی صرفا هم تیمی بودن در یک رشته ورزشی نیست ،

یک معرفت است ،

یک سبک زندگی است:

همنوردی با هم بودن در عین احترام به فردیتهای همدیگر است ، پشت و پناه هم بودن بدون منت گذاشتن است ، همراه بودن بدون تملک و تصاحب است ، عشق ورزی، مهربانی و همدلی بدون توجه به جنسیت افراد است.

چه خوب می شد اگر آدم ها به جای هموطن بودن ، هم مذهب بودن ، هم نژاد بودن ، همجنس بودن و هم "سر" بودن ، "همنورد" هم بودند در فراز و نشیب های زندگی 

یه "همنورد" که همیشه حواسش باشه برای نیفتادنمون ، برای رسیدنمون تا قله ، برای اوج گرفتنمون ،

چه خوب می شد اگر ما هم برای دیگران چنین همراهانی بودیم!


چه خوب می شد اگر آدمها ، "همنورد" هم بودند

زدن سر و ته سوسیس آخه چرا؟

به همسرم گفتم: «برای من سواله که چرا تو همیشه ابتدا سر و تهِ سوسیس را با چاقو می‌زنی، بعد آن را داخل ماهیتابه می‌اندازی!»


حج فقرا

❤️


گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه رود. با کاروانی همراه شد و چون توانائی پرداخت برای خریدن حیوانی جهت سوار شدن  نداشت پیاده سفر کرده و خدمت دیگران میکرد .


تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع آوری هیزم به اطراف رفت، در زیر درختی مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد و دریافت که از خجالت اهل و عیال در عدم کسب روزی به اینجا پناه آورده است و یک هفته است که خود و خانواده اش در گرسنگی بسر میبرند.


چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت : برو . مرد بینوا گفت : مرا رضایت نیست تو در سفر حج در سختی باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم . شیخ گفت : حج من ، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف کنم بهتر از آن است که هفتاد بار زیارت آن بنا کنم .


سبک زندگی عاشقانه

اگر تو نتوانی بخندی ،

برقصی ،

 آواز بخوانی،

 زندگیت مانند یک کویر است. 


زندگی باید مثل باغی شود 

که در آن پرندگان آواز می‌خوانند. 

گل‌ها شکوفه می‌دهند .

و درخت ها به رقص در می‌آیند ،

جایی که خورشید با شادمانی برخیزد.


این یکی از بزرگترین 

حماقت های بشر است ،

که در دنیا هیچ دانشگاهی ،

هنر زندگی کردن ، 

هنر عشق ورزیدن ،

و هنر شاد بودن ،

و مراقبه کردن را ،

به مردم آموزش نمی‌دهد . . ‌.!


تمام چیزهایی که در دانشکده ها

تدریس می‌شوند

نمی‌توانند به تو احساس

شوخ‌طبعی بدهند.

به‌جز عشق نیایشی نیست . . .!

حدیث زندگی در کلام امام رضا علیه السلام


امام رضا (علیه السلام) فرمودند:

 *لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِءٍ مُسْلِمٍ حَتّى تَکُونَ فیهِ عَشْرُ خِصالٍ:* 

عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:

 *1ـ أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ.* از او امید خیر باشد. 

 *2ـ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ.* از بدى او در امان باشند. 

 *3ـ یَسْتَکْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ،* خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد. 

 *4ـ وَ یَسْتَقِلُّ کَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ.* خیر بسیار خود را اندک شمارد. 

 *5ـ لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ،* هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود. 

 *6ـ وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ.* در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 

 *7ـ أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنَى.* فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد. 

 *8ـ وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ.* خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد.

 *9ـ وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ.* گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد. 

 *10ـ ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟* سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟

 *قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟* به او گفته شد: چیست؟ 

 *قالَ (علیه السلام): لا یَرَى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ اَتْقَى.* 

فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.

(بحارالأنوار، ج ۷۵  ص۳۳۶ باب ۲۶ و تحف العقول، ص ۴۴۳)


 *میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت یعنی امام علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) را به شما و خانواده محترم تبریک و تهنیت عرض می نمایم.*

تئوری سوسک!!

تئوری سوسک!!

داستانی در این رابطه وجود دارد

که

 منسوب به "ساندار پیچای" است.