وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده
وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده

بررسی علل تخریب مراجع سیاسی جریان انقلاب

*لزوم احیای مراجع سیاسی* 

در این گزارش به بررسی علل تخریب مراجع سیاسی جریان انقلاب و نتایج مخرب آن در انتخابات پرداخته شده است

مرجعیت‌های اجتماعی در هر زمانه به عنوان یکی از شاه‌کلیدها در فهم رفتار جمعی مردم به حساب می‌آید، تا جایی که می‌توان رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را تا حد زیادی تابعی از مراجع اجتماعی دانست. در این میان، تقسیم‌بندی‌های سیاسی همانند «خواص» در برابر «عوام» یا «نخبگان» در برابر «توده» را می‌توان اطلاقی مرسوم از وجود مراجع اجتماعی و دامنه تاثیرگذاری آنها بر جامعه پیرامونی خود دانست.  

نزدیک شدن به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری فرصتی مغتنم برای بحث و بررسی جایگاه مراجع اجتماعی جامعه ایران و آینده رفتار سیاسی مردم بر مبنای موقعیت گروه‌ها و چهره‌های مرجع به شمار می‌آید. در این میان پیش از هر چیز باید به این نکته حیاتی اشاره کرد که اساسا افول گروه‌های مرجع در یک جامعه و ظهور مراجع جدید امری گریزناپذیر به حساب می‌آید، تا جایی که حتی بسیاری از احزاب قدیمی اروپایی که بیش از یک قرن به عنوان بازویی تثبیت شده در جهت دادن به فعل و انفعالات سیاسی جامعه در صحنه تحولات حاضر بوده‌اند امروز در خطر پایان یافتن دوره مرجعیت‌شان قرار گرفته‌اند. با این اوصاف، آنچه برای جامعه می‌تواند به مثابه زنگ خطر به حساب آید رسیدن موقعیت جامعه به نقطه فقدان مراجع است؛ موقعیتی که در آن نه‌تنها مرجعیت‌های تثبیت شده پیشین اعتبار خود را از دست می‌دهند، بلکه پس از این افول اعتبار، مرجع جدیدی ظهور نمی‌کند یا با مرجعیت یافتن گروه‌های غیراصیل و سطحی روبه‌رو می‌شویم. در همین زمینه وضعیت سال‌های اخیر جامعه ایران نشانه‌هایی از این زنگ خطر را با خود دارد؛ شرایطی که می‌توان آن را تالی و تاثیرپذیرفته از وقایع ذیل دانست.

۱- انباشت نارضایتی‌های اجتماعی به طور اعم و اقتصادی به طور اخص باعث شده بسیاری از مردم با تجربه کردن شرایط سخت معیشتی اعتمادشان را نسبت به گروه‌ها و چهره‌های مرجع از دست بدهند. نمی‌توان چشم بر این واقعیت بست که از سال۹۶ و پس از آنکه حسن روحانی دوره دوم ریاست‌جمهوری خود را آغاز کرد جامعه ایران با شرایطی مواجه شد که فارغ از شکاف عمیق میان وعده‌های منتخب خود و وضعیت موجود شاهد به سخره گرفتن مطالباتش از سوی دولتمردان بود. در چنین موقعیتی هر قدر نارضایتی‌ها افزایش پیدا می‌کرد، متقابلا بخش بیشتری از جامعه اعتبار و اعتمادش را به مراجع خود از دست می‌داد. برای نمونه می‌توان به انبوه توبه‌نامه‌ها و ابراز پشیمانی چهره‌های مطرح سیاسی و دانشگاهی به علت حمایت از حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی اشاره کرد. در چنین وضعیتی جامعه‌ای که به اعتبار مراجع معتبر خود رو به یک انتخاب آورده است با سرخوردگی مواجه شده و اعتمادش به دیگر مراجع را نیز از دست می‌دهد.  

۲- گسترش حوزه عمومی در سایه رشد نفوذ شبکه‌های اجتماعی از دیگر عوامل موثر بر وضعیت مرجعیت اجتماعی به حساب می‌آید. واقعیت آن است که هر قدر فضای مجازی به عنوان ظرفیتی قابل توجه می‌تواند به دامنه اطلاع‌رسانی جامعه بیفزاید و این فرصت را فراهم کند تا آنها از نقاط نادیده گرفته شده جامعه نیز نمایندگی کنند اما متقابلا می‌تواند به ظهور مراجع جدیدی منتهی شود که کمترین سطح دانش و تجربه تخصصی را دارا نیستند. ظهور دسته جدیدی از مراجع اجتماعی در سایه قدرت گرفتن شبکه‌های اجتماعی افراد جامعه را در موقعیتی قرار داده است که پس از تردید در مواجهه با مراجع پیشین به سمت چهره‌هایی حرکت کنند که صرفا حامل نمادهای اجتماعی پرتقاضا هستند.

https://chat.whatsapp.com/FsTu0gKIWnA4IoKc46Yglg

ظهور سلبریتی‌های جدید و تقویت حوزه تاثیرگذاری چهره‌های مشهور هنری، ورزشی و تبلیغاتی باعث شده بسیاری از اقشار میانی جامعه و نسل‌های جدید دامنه اطلاعاتی و حوزه تحلیلی‌شان را در ظرف این گروه‌ها پیدا کنند. چنین موقعیتی نه‌تنها با سطحی کردن جامعه و تقلیل دادن پیش‌فرض‌های ذهنی‌اش می‌تواند به انتخاب‌های اشتباه منتهی شود، بلکه زمینه‌ساز خطرهای جدی‌تر همانند انزوای بیش از پیش نخبگان می‌شود. سلبریتی‌هایی که اساسا علت وجودی خود را در «افزایش تقاضای اجتماعی» می‌یابند در هر کنش و واکنش خود به تنها چیزی که توجه می‌کنند همین تقاضا و تایید است.

نکته کلیدی در فهم این گروه‌های مرجع جدید آن است که اساسا اعتبار خود را از دقیق بودن و اثبات گزاره‌های‌شان بر اساس میزان همراه کردن موج افکارعمومی با خود به دست می‌آورند، پس طبیعی است که هرگونه خط‌دهی آنها به جامعه نیز صرفا در چارچوب تقویت محبوبیت صورت می‌گیرد. بدون اطاله کلام می‌توان به فضای حاکم بر موضع‌گیری‌های سلبریتی‌ها در سال‌های اخیر نگاه انداخت و متوجه شد کم‌اولویت‌ترین شاخص برای آنها اعتبار گزاره‌های تبلیغی و تهییجی و حتی صحت اخبار است. یقینا جامعه‌ای که با ظهور چنین طبقه مرجعی روبه‌رو است و روزانه در بستر فضای مجازی بیشتر با آنها ادغام می‌شود ناخودآگاه به همان سمتی حرکت می‌کند که این گروه‌های مرجع حاضر هستند.  

۳- اما فراتر از ظهور مراجع جدید اجتماعی در بستر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اتفاق دیگری نیز در حال رخ دادن است و آن هم سلبی شدن گفتمان نیروهای سیاسی جدید است. این موقعیت را می‌توان حاصل جمع ۲ موقعیت پیشین دانست، به‌گونه‌ای که از یک‌سو افزایش نارضایتی‌ها و انباشت ناکارآمدی‌ها جامعه را با خشم قابل توجهی روبه‌رو کرده است که به موازات این خشم درخواست برای نمایندگی خشم جامعه عملا موج حمایتی زیادی را با خود همراه می‌کند.

در این میان بستر فضای مجازی نیز این امکان را برای چهره‌های جدید در پوشش‌های مختلف فراهم می‌کند تا با ارائه سطحی‌ترین گزاره‌های ایجابی و تنها با تکیه بر نمایندگی خشم جامعه برای خود مرجعیت ایجاد کنند. اگر سلبریتی‌ها حیات اجتماعی خود را مدیون محبوبیت‌شان هستند و از این محبوبیت برای جهت‌دهی به جامعه استفاده می‌کنند، این گروه جدید محبوبیت‌شان را مدیون قرائت‌های جدیدی هستند که در فضایی همه‌فهم و با نمایندگی از خشم جامعه تثبیت می‌کنند.

ظهور تحلیلگران، سخنوران و حتی در ظاهر امر اندیشمندان جدیدی که به جای ارائه مستند راهکار، تنها با اعتراض به مراجع پیشین برای خود اعتبار کسب می‌کنند باعث می‌شود صرف بی‌اعتبار کردن قرائت‌های غالب در هر زمینه و چهره‌هایی معتبر به عنوان مسیری برای موفقیت و کامیابی به حساب آید. این گروه روزی در قالب ارائه تعریفی جدید از دینداری بدیهیات فقهی را بدون اقامه استدلال به سخره می‌گیرد، روزی برای تعریف راه برون‌رفت از وضعیت موجود انتظارات بدون پشتوانه خلق می‌کند و در نهایت روزی نیز برای اثبات اعتبار خود گروه‌های مرجع پیشین را نه با نگاه انتقادی که با رویکرد نفی‌گرایانه مورد هجمه قرار می‌دهد.  

یقینا در وضعیتی که به توضیح آن پرداختیم می‌توان شاهد شرایط هشدارآمیزی پیرامون آینده مراجع اجتماعی و سیاسی کشور بود؛ موقعیتی که در آن از یک‌سو مراجع سنتی و تثبیت شده ضعیف می‌شوند و از سوی دیگر به موازات این تضعیف مراجع قدرتمندی ظهور نمی‌کنند. در چنین وضعیتی جامعه بشدت اکنون زده، فاقد قدرت تحلیل و طرفدار خشونت می‌شود که اثرات بلندمدت آن نیز براحتی قابل مهار نیست.  

* جریان انقلابی و مسأله مرجعیت

هر چند فعالیت سیاسی را نمی‌توان به مقاطع انتخابات تقلیل داد اما یقینا مهم‌ترین میدان فعالیت سیاسی در هر جامعه مردم‌سالار را می‌توان در برهه انتخاباتی آن جست‌وجو کرد. نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست‌جمهوری و گرم شدن تنور رقابت‌های انتخاباتی، نشانه‌هایی نگران‌کننده از رواج بی‌مرجعی را در فضای جریان انقلابی نمایان می‌کند، به گونه‌ای که بسیاری از نیروهای انقلابی عملا بدون توجه به این مساله حیاتی که بی‌اعتبار کردن مرجعیت‌های سیاسی بدون ظهور مراجع قدرتمند جدید چه عارضه‌هایی را با خود همراه می‌آورد، اهتمام خود را بر بی‌مرجع‌سازی جبهه انقلاب گذاشته‌اند.  

رهبر حکیم انقلاب در مقاطع مختلف از جمله سخنرانی نوروز امسال بر لزوم تقویت مراجع معتبر به عنوان پیش‌شرط انتخاب صحیح تاکید داشته‌اند. ایشان در بخشی از سخنان‌شان در اول فروردین سال جاری با اشاره به ۸ ویژگی منتخب مطلوب در انتخابات ریاست‌جمهوری تاکید کردند: اگر چنین فردی بر سر کار بیاید، کشور را به نقطه مطلوب خواهد رساند و مردم باید فردی با این خصوصیات را پیدا کنند که البته پیدا کردن آن شاید برای آحاد مردم آسان نباشد و باید به افراد مطلع و مورد اطمینان مراجعه کنند.  

هر چند تاکید مقام معظم رهبری به رجوع مردم به «افراد مطلع و مورد اطمینان» موضعی جدید از سوی ایشان به حساب نمی‌آید اما لزوم تقویت الگوی رفتار سیاسی بر مبنای رجوع به نخبگان مورد اعتماد را نمایان می‌کند. در چنین فضایی اما رفتار بخشی از جریان انقلاب که «نفی‌گرایی» را به عنوان بخشی از نقشه راه خود برای احیای شعارهای انقلابی انتخاب کرده است، نشان از نادیده گرفتن این تاکید رهبر انقلاب دارد.  

مضاف بر اینها تضعیف تمام گروه‌های مرجع به سرخوردگی بدنه جریان انقلابی نیز منتهی می‌شود. بدنه‌ای که در ماه‌های آینده مسؤولیت اصلی اقناع جامعه برای انتخاب رویکردی جدید برای اداره کشور را به عهده دارد و حتی باید طیف سرخورده را که رغبتی برای مشارکت سیاسی ندارند، با خود همراه کند، زمانی که شاهد تضعیف تمام مراجع و چهره‌های معتبر سیاسی‌اش می‌شود، عملا با سرخوردگی و انفعال تمایلی برای اقناع جامعه در خود پیدا نمی‌کند.

یقینا این هشدار نمی‌تواند دال بر مسدود شدن فضای انتقاد از خود در میان نیروهای انقلابی باشد اما به این واقعیت اشاره دارد که ظهور مراجع جدید امری آنی نیست که صرفا مشروط به بی‌اعتبار کردن مراجع پیشین باشد. مراجع جدید محصول طرح ایده‌های جدید و ارائه راهکارهایی مناسب با نیازهای زمانه است. چشم‌پوشی از این جنبه ایجابی و امید بستن به بعد سلبی، نه ‌تنها مراجع جدیدی را خلق نمی‌کند، بلکه با بی‌اعتبار کردن مراجع پیشین، به تضعیف تمام جریان انقلاب نیز منتهی می‌شود.  

* سرانجام بی‌اعتباری گروه‌های مرجع چیست؟ 

بدون هیچ شکی مهم‌ترین گروه حاضر در کشور که به فقدان مرجعیت در جریان انقلابی امید بسته، جریان غرب‌گرایی است که از پاسخگویی به جامعه پیرامون عملکردش احساس درماندگی می‌کند و مطلوب‌ترین شرایط را برای خود در سرخوردگی جریان انقلاب در سایه بی‌اعتبار شدن مرجعیت سیاسی‌اش می‌یابد. مضاف بر این، بی‌اعتباری مراجع سیاسی جریان انقلابی عملا به تشتت نیروهای انقلابی، گرایش طیفی از این نیروها به رادیکالیسم و انفعال بخش دیگر منتهی می‌شود. زمانی که بدنه جریان انقلاب شاهد این است که چهره‌های مرجع این جریان رو به نفی و بی‌اعتبارسازی تمام قرائت‌ها، روش‌ها و چهره‌های انقلابی می‌آورند، به سختی می‌تواند انگیزه خود را برای فعالیت حفظ کند.  

اما نتیجه دیگر این بی‌اعتبارسازی گروه‌های مرجع را باید در کاهش عقلانیت سیاسی در جریان کنشگری جمعی جست‌وجو کرد. زمانی که گروه‌های مختلف با خرده‌اختلاف‌های موجود قابل اغماض رو به نفی دیگری می‌آورند، در نهایت امکان پذیرش گفت‌وگو و وحدت را از همدیگر سلب می‌کنند تا جایی که طرفداران هر نحله به قدری با دیگر نحله احساس فاصله می‌کنند که نه ‌تنها حاضر به شنیدن مواضع‌شان نمی‌شوند، بلکه حتی ائتلاف و وحدت را باطل می‌شمارند. جریان انقلابی بدرستی پذیرفته است برای همراه شدن با موج تحولات نیاز به پوست‌اندازی و ظهور قرائت و نیروهای جدیدی دارد اما در تبیین چگونگی این تغییر باید دقت بیشتری به خرج دهد و چشم بر این واقعیت بگشاید که ظهور چهره‌های جدید باید توأم با فعالیت ایجابی و رفع نواقص چهره‌های سنتی باشد و الا مصداق «یکی بر سر شاخ، بن می‌برید» است. شرایط اکنونی سیاسی کشور تا حد زیادی روشن و مشخص است.

در سویی جریان غرب‌گرا تمام اهتمام خود را بر آن گذاشته که در سایه احیای امید به آمریکا به عنوان سناریوی انتخاباتی (که ماه‌ها پیش، پس از پیروزی بایدن در روزنامه‌های اصلاح‌طلب نیز مورد اشاره قرار گرفت) به بازسازی جبهه سیاسی خود بپردازد و در سوی دیگر سرخوردگی بخش قابل توجهی از جامعه باعث تردید برای شرکت در انتخابات شده است.

در چنین فضایی، زمانی که خوانش تنگ‌نظرانه انقلابی‌گری (در سایه قطعی فرض کردن پیروزی در انتخابات) رو به بی‌اعتبارسازی گروه‌های مرجع خود می‌آورد، نه ‌تنها امکان همدلی را از نیروی انقلابی سلب می‌کند که امکان اقناع جامعه را نیز از آنها می‌گیرد. طبیعتا زمانی که بدنه یک جریان به مراجع آن اعتنایی نکند، توده جامعه نیز حتی اگر تمایل به همراهی کردن داشته باشد، از این کار استنکاف می‌کند.  

چهارمین گرامیداشت روز منابع انسانی در ۲۵فروردین ۱۴۰۰ برگزار شد

حرفه ای گرایی و اخلاق حرفه ای ، راه برون رفت ازمعضلات و مشکلات کنونی

در چهارمین گرامی داشت روز ملی منابع انسانی در 25 ام فروردین ماه اقای دکتر جواد محجوب رئیس انجمن صنفی مدیران و مشاورین منابع انسانی با تبریک ماه مبارک رمضان و تبریک روز منابع انسانی از منابع انسانی به عنوان بزرگترین سرمایه سازمانی یاد کرد و اشاره کرد انجمن صنفی به عنوان بانی و پیشنهاد دهنده این روز در جهت توسعه و تعالی سرمایه های انسانی و ترویج فرهنگ ان در جامعه از نهادها ، سازمانها و شرکتهایی که در این امر همت گماردند تشکر نمود .

در ادامه ایشان با معرفی هیات مدیره و بازرسین جدید انجمن صنفی به ترتیب اقایان : محجوب ، دکتر علی تویسرکانی ، دکتر فرشید سیف ، مهندسی علی محمدی و مهندس حسن قدس ولی  و بازرسین اقایان : دکتر محمدجواد ابگون و حسین عطایی ، ابراز امیدواری کرد تیم جدید انجمن در راه احقاق حقوق حقه منابع انسانی با همدلی و حمایت اعضا ، موفق باشند .

وی بااشاره به روند اجرایی ، گرامی داشت روز منابع انسانی در سالهای گذشته، عنوان کرد در دوسال گذشته به دلیل همه گیری کرونا در جامعه این بزرگداشت به شکل وبینار برگزار شده و امسال نیز باحمایت مرکز تحقیقات مدیریت و نواوری دانشگاه علامه در 25 فرودرین ماه برگزار گردید.

در ادامه وی ، برنامه های در دست اجرا سال جاری با بهره گیری از ظرفیت های هم افزایی شبکه تخصصی انجمن با 40 هزار متخصص را برشمرد این برنامه ها شامل : توسعه و ارتقا مهارت های کاربردی مدیریت ، سنجش صلاحیت های حرفه ای منابع انسانی و گسترش خدمات رفاهی برای اعضا نام بردند . 


تغییر سریع گفتمان در مدیریت منابع انسانی 

اقای دکتر علیرضا کوشکی (مرکز تحقیقات مدیریت و نواوری دانشگاه علامه طباطبایی ) 

در یک اکوسیستم طبیعی و فعال فرصت بقا و پیشتازی از آن سازمانهایی خواهد بود که با تغییرات کنارآمده و شرایط زندگی خود را با آن سازگار سازند و مقاومت کردن در مقابل بایسته های محیطی و عدم تغییر گفتمان، نتیجه ای جز فنا و نابودی نخواهد داشت.

شرکت ها و سازمان هایی که در مقابل گفتمان جدید شکل گرفته مقاومت کرده و حالت خنثی و یا تدافعی به خود گرفتند، احتمالا الان یا وجود ندارند و یا با هزینه های بسیار زیاد انسانی وغیرانسانی درحال بقا هستند.

ایشان به چهار مدل تعاملی ارتباط صنعت و دانشگاه را بیان داشتند و در ادامه به ظرفیتهای مدیریتی ونواوری در مرکز تحقیقات دانشگاه علامه اشاره داشته و اعلام امادگی برای توسعه و تحکیم ارتباط دانشگاه با صنعت داشتند .


از خام فروشی در منابع زیرزمینی به خام سوزی در منابع انسانی رسیدیم

اقای دکتر حمیدرضا کمالی مدیراجرایی برنامه «سنجش شایستگی حرفه ای با استاندارد اروپایی» ESCO  

هدف غایی از مدیریت منابع انسانی، تولید ارزش رقابتی و افزایش بهره وری در سازمان است، این هدف بدون رضایت شغلی کارکنان حاصل نمی شود و برای جلب رضایت شغلی، هیچ مولفه ای از مدیریت استعداد و وجود نظام شایسته سالار، مهم تر نیست.

در این راه با بهرگیری از تجربیات برنامه اروپاییESCO   در زمینه سنجش صلاحیت حرفه ای و ارتقا مهارت های شغلی با مشارکت انجمن صنفی مدیران این الگو بومی سازی شده و به عنوان برنامه اجرایی سال جاری قرار گرفته است.  

و در ادامه  بااشاره به فوائد و مزایای برنامه «سنجش شایستگی حرفه ای با استاندارد اروپایی»  ESCO ، آقایان دکتر جواد محجوب، دکتر فرشید سیف، خانم دکتر زهرا لبادی و آقای دکتر علی تویسرکانی به عنوان اعضای هیات ژوری این برنامه در حوزه مدیریت منابع انسانی و آموزش معرفی شدند.



توسعه کسب و کار با محوریت منابع انسانی 

اقای دکتر ایمان مصدری مدیر سازمان متخصصین و مدیران ایران 

ایشان با بیان روند اقتصادی و بررسی امار و ارقام منتشر شده بانک مرکزی در سال 99و اشاره به کاهش رشد اقتصادی با نفت و بدون نفت ، راه برون رفت ازمشکلات را در گرو توسعه منابع انسانی سازمانها دانستند و با توجه به ویژگی های : رقابت شدید ، چالشهای سازمانی ، تغییرمزیت نسبی ، تغییر نگرش سازمانها و... با اشاره به مدلهای عارضه یابی ، توجه به استعدادیابی و ارزیابی شایستگی موثر در منابع انسانی را در شرایط کنونی یک ضرورت دانستند .

در ادامه ایشان برای توسعه ارتباطات بین متخصصین منابع انسانی از پلت فرم شبکه لینکدین ایران و نمایشگاه مجازی که براساس ظرفیتهای بومی طراحی شده اند رونمایی کردند . 


مدیریت دور کاران، چالشها و را ه کارها 

اقای دکتر مهدی صانعی ، دید بان کسب وکار و عضو هیات علمی دانشگاه 

ایشان در ابتدا با اشاره به تاریخچه دور کاری در جهان ، دور کاری در سازمانهای ایرانی تا قبل از همه گیری کرونا ، چندان مورد توجه و اقبال قرار نگرفته بود اما به دلیل شرایط کنونی، سازمانها برحسب ضرورت مجبور به اجرا فرایند دورکاری برای استمرار در حیات اقتصادی خود شدند .

در ساختارهای جدید دور کاری ، تجزیه و تحلیل مجدد مشاغل و شناسایی مشاغلی که قابلیت استفاده از روش دورکاری را داشته باشند یک ضرورت است. 

دورکاری شامل دو روش هیبریدی ( نیمه دورکاری ) یا کامل دورکاری بوده و برای اجرای این مدل نیازمند شناخت و ارزیابی شخصیتی و مهارتی افرادی است که مشخص شود از کدام یک از این مدل ها و با چه ترکیبی می توان استفاده کرد .

بطور مثال افرادی که دارای انگیزش درونی بالا، وجدان کاری ،تاب اوری و مسولیت پذیری بیشتری هستند نیروهای مناسبی برای استفاده از روش دورکاری می باشند. 

در ادامه ایشان به مشکلات روش دورکاری از جمله جبران خدمات، حذف برنامه رفاهی و اموزش های حضوری و اسیب های روانی ( افسردگی ) و نبود ساختار مناسب دور کاری، اشاره داشتند .


اموزش انلاین در دوران کرونا و پساکرونا 

اقای مهندس صالحی مدیر موسسه دانش بینان انلاین اموزان 

در گذشته وجود پلت فرمهای اموزش انلاین (LMS   (جایگاه مناسبی در سازمانها و جامعه نداشتند با بروز همه گیری کرونا ، فرصت توجه به این ظرفیت در جامعه به وجود امد در این ایام اقبال به برگزاری وبینارهای اموزشی بسیار بیشتر و گسترده تر از برنامه های حضوری است. 

در ادامه ایشان ضمن معرفی پلت فرم انلاین اموزان سرویس های موجود در این پلت فرم را برای مدیران سازمانها تشریح نمودند

اخلاق حسنه پیامبری

آورده اند ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ (ص) ﺭﻓﺖ! 

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:

- ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ؟

- ﻧﻪ

- ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟

- ﻧﻪ 

- ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟

 -ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ؛ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ؛ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭﻣﺮﮐﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ!

- ﺗﻮ ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﮑﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟!

- ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ!

ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ!

ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ!

ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﺳﺖ! 


- ﯾﮑﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) - البته، پس از خداوند (عزوجل) - ﭘﻨﺎﻩ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ! 

- ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ! 

- ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ! 

ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ!

ﺧﺪﺍﯾﺎ (جل جلاله)! ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺕ (ص) ﺍﺳﺖ؟!


تجربه‌ای از جوانمردی و غیرت انقلابی!


هنگامی‌که آمریکا مطمئن‌شد نمی‌تواند انقلابیون ویتنام را شکست دهد تصمیم به مذاکره با آنان گرفت و از آنها خواست تا هیئتی را به نمایندگی از خود به پاریس بفرستند تا در مورد آتش‌بس و توقف جنگ به مذاکره بپردازند.

انقلابیون هیئتی متشکل از چهار عنصر انقلابی، دو زن و دو مرد را اعزام کردند و CIA به‌قصد تطمیع آنان، برای اقامت این هیئت در معتبرترین هتل‌های پاریس جا رزرو کرد و تمام امکانات راحتی، آسایش و لذت‌جویی را برای آنها فراهم کرد. هنگامی که هیئت ویتنامی به پاریس رسید و هواپیما در فرودگاه فرود آمد، ماشینهای تشریفات در انتظار آنها بودند تا هیئت را به محل اقامت خود منتقل کنند. اما هیئت از سوار شدن بر اتومبیلها امتناع کردند و درخواست کردند که از فرودگاه به روش خود خارج شوند و اطمینان دادند که در ساعت مقرر به محل جلسه خواهند آمد. هیئت آمریکایی از این موضوع متعجب شده و از رئیس هیئت می‌پرسند که برای اقامت و استراحت به کجا می‌روید؟ او پاسخ می‌دهد که ما در مدت اقامت، در منزل یک دانشجوی ویتنامی در حومه پاریس می‌مانیم، ما در جنگ در کوه‌ها و روی سنگ‌ها خوابیده‌ایم و علف‌های هرز خوره‌ایم و پرتحمّل شده‌ایم، اگر به تشریفات وتجملات و خوشگذرانی روی‌ آوریم می‌ترسیم که وجدان ما هم با آن تغییر کند، بنابراین ما را تنها بگذارید...


 خلاصه هیئت رفت و در خانه دانشجوی ویتنامی اقامت گزید...

نتیجه مذاکرات‌آنها باآمریکای جنایتکار و تروریست، تخلیه ویتنام از نظامیان آمریکا و پایان اشغالگری این کشور در تمام خاک ویتنام شد.


نکته جالب اینکه هنگامی که دو هیئت در فرودگاه با یکدیگر دیدار کردند، آمریکایی‌ها برای دست دادن با هیئت ویتنامی به‌سوی آنها رفتند و دستشان را دراز کردند اما هیئت انقلابی ویتنام نپذیرفتند واز دست‌دادن باآمریکایی‌ها‌ اجتناب کردند و رئیس آنها گفت: ما هنوز با هم دشمن هستیم‌ و مردممان به‌ما اجازه نداده‌اند که با قاتلین آنها دست بدهیم ...


درود بر جوانمردان غیرتمند و انقلابی ویتنام.


نکته:

آن‌مسئولی که‌وجدان خودرا میفروشد در واقع کشور خود را می‌فروشد.

یک شخص می‌تواند با دریچه هایی زندگی کند که پزشکان در قلب او قرار می‌دهند...، او می‌تواند بانیمی از ریه‌ی خود زندگی کند...اما او نمی تواند با نیمی از وجدان‌خود زندگی کند...!


7 درس ثروت سازی و موفقیت مالی از سرگذشت 7 نفر موفقترین افراد جهان!!!

کار شما این است که استاد تغییر باشید، نه قربانی تقدیر

لطفا فایل پی دی اف مقاله موفقیت مالی را دانلود و مطالعه کنی.

شما با خواندن این کتاب کوچک موفقیت مالی و بعد تحلیل موضوعات آن، باور سازی درس‌ها و در نهایت بکارگیری آنها در زندگی خود به ‌راحتی قادر خواهید بود با تغییر مسیر فکری در ذهنتان، نگرش، بینش و رفتار خود نسبت به مسائل مالی را تغییر دهید.

در این کتاب کوتاه 7 داستان موفقیت پند آموز از زندگی پرافتخار 7 نفر از موفق‌ترین و ثروتمندترین افراد دنیا را بصورت خلاصه با هم مرور می کنیم.

این هفت درس ساده موفقیت های فردی میتواند به 7 قانون طلایی برای موفقیت مالی و معنوی در زندگی شما تبدیل شوند.

دوست من بدان و آگاه باش:

ما لازم نیست همه چیز را تجربه کنیم، با خواندن سرگذشت زندگی دیگران، مثل آن است که همان قدر زندگی کرده و تجربه کرده‌ایم، البته بدون آنکه صدمات آنها را خورده باشیم.

امروزه ثابت شده، اگر کارهایی مشابه دیگران انجام دهیم و شرایطی مشابه آنها ایجاد کنیم، به احتمال بسیار زیاد نتایج مشابهی هم خواهیم گرفت. تقلید و الگو برداری بسیار برتر از نوآوری است. متاسفم ولی یکی از درسها هم همین است.

ثروت‌ساز موفق اول : “استیو جابز” موسس اپل و نکست!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس اول موفقیت مالی : “هیچ چیز به اندازه شکست موجب موفقیت نمی شود “

من (جولایی) در کتاب رازها و نیاز های موفقیت ایرانی در سرفصل شکست نوشتم:

شکست، شکست تا پیروزی!

دوستان هیچ موفقیت بزرگی در جهان حاصل نشده، مگر بعد از شکست‌های بزرگ. هیچ زن یا مردی بزرگ نشده مگر بعد از گذراندن شکست‌های بسیار بزرگ. البته بیشترین مردم کره زمین هم درست بعد از یک شکست بزرگ؛ خورد شدند، ناامید شدند، کار را رها کردند و حتی خودکشی کردند.

آیا می دانید که از هر 10 تاجر میلیاردر در دنیا هشت نفر ورشکست گان گذشته هستند.

استاد ایده‌پردازی و نوآوری در جهان، کسی که توانست اپل را به موقعیت رویایی امروزی‌اش برساند، زندگی‌نامه‌ پر از شکست‌ها و ناکامی‌های بزرگ داشت:

  • استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد.
  • او اپل را در سال 1976 تأسیس کرد و در شرکت شروع خوبی داشت اما پس از یک لانچ محصول ناموفق در سال 1985، جابز از شرکت اپل اخراج شد.
  • در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد. اما همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند.
  • شش ماه بعد از ورودش به کالج اخراج شد و 18 ماه در خوابگاه دوستش روی زمین می خوابید، مدتی بی خانمان بود، قوطی نوشابه جمع می کرد و با غذا معاوضه می کرد و هفته ای یک بار غذای مجانی از معبد «هیل کریشنا» دریافت می کرد.

بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت و بزرگترین شکست شغلی‌اش نیز همانجا بود.

جابز چون خود را متعهد به موفقیت می‌دانست، او توانست بر موانع و مشکلات شخصی و شکست‌های خود فائق آید و میراثی ارزشمند و فراموش ‌نشدنی را از خود به جای گذارد. او به جهانین ثابت کرد، موفقیت دقیقا بعد از یک شکست بزرگ قرار گرفته است.

زمانی که تجربه یک اشتباه یا شکست را دارید وقتی دوباره سعی می کنید کافیست به علت شکست فکر کنید و ببینید چگونه می توانید عمل کنید که بهتر نتیجه بگیرید. و اگر متوجه نشدید شاید باید یکبار دیگر شکست بخورید تا متوجه اشتباه خود شوید! در این حالت می توانید روش خود را بهینه سازی کنید. (استیو جابز)

ثروت‌ساز موفق دوم : “گای لالیبرت” موسس شرکت سرگرمی Cirque du Soleil

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس دوم موفقیت مالی : “هر کاری دوست داری انجام بده، اما همیشه دنبال پول هم باش!”

“لالیبرت” تا قبل از تاسیس شرکت بزرگ سرگرمی خود، یک “دلقک سیرک” بود و تا دبیرستان بیشتر درس نخوانده بود.

با دریافت کمک‌های مالی دولت، ضامن‌های متعدد و البته سخت کوشی خود لالیبرت، سیرکی که او راه اندازی کرده بود برای سال‌های بیشتری روی پا ایستاد و توانست پیشرفت‌های مثبتی داشته باشد. ایده فوق‌العاده او باعث شد تا این سیرک از وضعیت ورشکستگی به شرکتی جهانی و پر سود تبدیل شود؛ تا جایی که امروز این مرد حدود 1.8 میلیارد دلار دارایی دارد و از یک دلقک ساده به یکی از ثروتمندان و افراد موفق دنیا تبدیل شده است.

بیشتر افراد تمام عمر به دنبال چیز خاصی هستند، جز پول. هنر، معنویات، شغل مورد علاقه، تحصیلات عالی، ورزش، خوش گذارانی و … خیلی خوبه ولی شاید روزی برسه که متوجه بشین بهترین سالهای عمرتون گذشت و همچنان تا پایان عمر باید کار کنید. باید در کنار هر لذت و زندگی خوبی درآمد خوبی نیز داشت. پس از امروز به گذشته خودت برگرد و ببین تا کی باید کار کنی، اگر در میانسالی هنوز مکفی نیستی، فرصت را از دست نده و به فکر پول‌دار شدن باش. امروز برای کسب ثروت دیر نیست، اما فردا ممکن است دیر باشد. اینقدر هم از هزینه‌هایت کم نکن! بجای این کار درآمدت را افزایش بده! نپرس، آخه چجوری؟

اگر واقعا به دنبال این پرسش ذهنی هستی، فایل خود هیپنوتیزم “جذب و کسب ثروت فراوان” می تواند کمکت کند و ذهنت را به یک ماشین پولساز تبدیل کند. لطفا برگرد و توضیحات این محصول را بخوان، اگر باز پرسش داشتی کامنت بذار، حتما پاسخ میدهم!!!

ثروت‌ساز موفق سوم : “سوز اورمان”، مشاور مالی!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس سوم موفقیت مالی : ” بجای کاهش هزینه‌ها، بجای پس‌انداز، درآمدت را افزایش بده”

زندگی این خانم یک درس بیشتر نداشت: در زندگی از خورد و خوراکت نزن! برای خودت زن و بچه‌ات خساست بخرج نده! اینقدر ترس مالی نداشته باش! اینقدر نگران آینده نباش! خودت را شرمنده زن و فرزند نکن! دست جلوی هیچ احدی دراز نکن! از خرج کردن یا شدن وحشت بخودت راه نده!

اگر حتی یکی از موارد بالا دقدقه ذهنی توست، آماده باش موارد دیگر هم مثل خوره بزودی بجونت می‌افتن!!!

جالب است همه این موارد تنها یک راه حل ساده دارد. هزینه را تنها کمی کنترل کن ولی برو به سمت یافتن راهی برای ایجاد درآمد صد برابر بیشتر!!!

آری دوستان چرا که نه؟؟؟

تازه کم گفتم، چون می دانم ذهنت مقاومت نشان خواهد داد، برو به سمت درآمد هزار و یک میلیون برابر بیشتر!!!

اگر این فکر به ذهنت خطور کرد که چطور؟

ادامه بده ولی اگر این باور را داری که من نمی توانم، پیشنهاد می کنم ادامه مطلب را نخوانی و از توضیحات “فایل خود هیپنوتیزم افزایش سریع اعتماد بنفس” بازدید کنی.

تو باید این باور محدود کننده را در خود بشکنی و بدانی که اگر کسی مثل همان دوست خیلی پایین تر تو توانسته تو بسیار بهتر خواهی توانست.

خانم “اورمان” به مردم پیشنهاد می دهد تا به جای محروم کردن خود، با رفتارهای اقتصادی درآمد خود را افزایش دهند. هنگامی که سوز حدود 35 ساله بود، او رفاه و زندگی راحت را دوست داشت. خیلی خوب زندگی می کرد اما همیشه مقروض بود. تا اینکه روزی متوجه شد در بدهی زیاد غرق شده است. اما او در همین شرایط تصمیم عجیبی گرفت، او نمی توانست دست از زندگی لوکس خود بردارد، بنابراین در صدد یافتن راه حل شد. مدتها از تنها راه حل موجود گریزان بود تا اینکه تسلیم شد.

او با خود عهد بست تا نه تنها از خوشگذرانی‌هایش کم نکند، بلکه بیشتر هم خرج کند و در عوض درآمدش را سریع افزایش دهد.

او هر کاری دوست داشت انجام می داد و همیشه به دنبال شکار فرصت‌های کسب ثروت بود و امروز به جایی رسیده است که برای سفر به دور دنیا با جت شخصی خود سالانه حدود 300 هزار دلار هزینه می کند.

بنابراین، بهتر است زمان خود را برای یافتن موقعیت‌های مالی جدید و طلایی صرف کنید نه روی قران روی قران گذاشتن اندک درآمد کارمندی. پس‌انداز یعنی برای فردا، می دانید بسیاری می‌میرند و این فردا به ورّاث می رسد. من با پس انداز مخالف نیستم اما پس‌انداز هدفمند، امروز تعریف دیگری یافته و آن سرمایه‌گذاری است. پول باید همیشه در گردش باشد.

لطفا برای آموختن جریان علمی “گردش پول و هوش مالی” به فصل “ثروت” کتاب بنده ( رازها و نیازهای موفقیت ایرانی ) مراجعه کنید.

ثروت‌ساز موفق چهارم : ” بیل گیتس، موسس مایکروسافت!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس چهارم موفقیت مالی : تقلید کردن گاهی بسیار سریع تر و بهتر از نوآوری جواب می دهد.

عزیزان، اگر آدم بسیار خلاقی نیستید!

اگر احساس می کنید از ذهن شما در نوآوری مالی ضعیف عمل کرده، نگران نباشد.

شما همچنان می توانید به آدم موفقی بدل شوید. از مهندسی معکوس استفاده کنید. از دیگران بیاموزید. به زندگی بزرگان توجه کنید. چرا می گویند ثابت شده، تجربه با ارزشتر از علم است.

چرا می‌گویند ثابت شده (EQ.) بهتر از (IQ.) است. چون روزی افراد با ضریب هوش و نوآوری پایین تر مثل آقای بیل گیتس بخود آمدند و دیدن از قافله بسیار عقبند. تنها راه حلی که یافتند تقلید از افراد نواور و خلاق و کار آفرین است.

دوست من امروز همه فوت و فن موفقیت شناخته شده. عزیزان من، ما امروز جزئیات کارکرد ذهن انسان را بهتر از هر دوره‌ای می شناسیم. ما هنوز در مورد مغز ابهاماتی داریم، ما هنوز حتی خواب را نمی شناسیم!

  • اما کارکرد ذهن و ضمیر را مهندسی معکوس کردیم و خوب می دانیم چه کارهایی چه نتایجی می دهد!
  • بیل گیتس، یکی از موفق ترین شرکت های دنیا با اعتبار 67 میلیارد دلاری را تحت لیسانس سیستم عامل IBM ساخت. حقیقت این است که این نرم افزار با تقلید از کدهای فرد دیگری یعنی استیو جابز ساخته شده است.
  • حقیقت این است که او فرد عادی بود و حتی از دانشگاه اخراج شد.
  • واقعیت این است او فرد نواوری مخصوصا در حوزه مالی تا آن لحظه نبود.
  • مایکروسافتِ آقای بیل گیتس فاکتور نوآوری را در کارنامه خود بسیار کم داشت.
  • به همین دلیل، نرم افزار شرکت دیگری را با قیمت 25 هزار دلار خرید. وقتی که آقای بیل گیتس نرم افزار دست دوم را به دست آی.بی.ام رساند، این نرم افزار باگ‌های زیادی داشت و مهندسان IBM آن را به عبارتی دوباره از نو بازنویسی کردند.

اصلا محصول نهایی با ایده اولیه تفاوت اساسی داشت.

اما ایده کپی و تغییر او طلایی بود و ارزشمند. پشتکار او تحسین برانگیز بود.

اما پس از سی و سه سال، دیگر کسی به این مساله اهمیتی نمی داد. مطالب بالا چیزی از ارزشهای کار بزرگ این مرد که “انسان اثر گذار قرن” لقب گرفت، کم نمی کند.

جالب است بدانید دقیقا 33 سال بعد از اخراج او از دانشگاه، هاروارد با افتخار و عزت بالا از او دعوت کرد تا به دانشگا بیاید و به او مدرک دکترا دادند. (لطفا به کلیپ این مراسم و سخنرانی جالب او در کانال تلگرام و اینستای ما مراجعه کنید.)

اگر مثال دیگری می خواهید، باید مجددا تعجب کنید، آقای ادیسون هرگز لامپ را اختراع نکرد. اگر به ویکی‌پدیا مراجعه کنید، می بینید که چند بار این آقا برای ثبت اختراع خود مراجعه می کند و در نهایت هم رد می شود. او کپی کرد.

او تقلید کرد. او ایده کس دیگری را با انتخاب تنگستن تکمیل کرد. اما مهم نیست مهم این است که کار را که کرد، آنکه تمام کرد.

ابتکار به اندازه استفاده به موقع و هوشمندانه از ایده های دیگران اهمیت ندارد.

ثروت‌ساز موفق پنجم : “وارن بوفتگ”، سرمایه گذار و میلیاردر خودساخته!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس پنجم موفقیت مالی : “کاردانی خوب است، اما شناخت فرد مناسب خیلی با ارزش‌تر است.”

من در دوره‌ای در زندگی شرکت چاپ و بسته بندی داشتم. مدت ها طراحان و متخصصین متفاوتی را بکار گرفتم.

تقریبا همیشه یکی از ملاک‌های اصلی انتخاب افراد، حقوق پیشنهادی آنها بود. تا اینکه روزی تصمیم گرفتم گرانترین طراح موجود را بکار بگیرم، چون متوجه شدم در طول سال خسارت زیادی از بابت اشتباهات فردی می دیدم.

متوجه شدم، فرد جدید با 3 برابر حقوق قبلی‌ها، رابطه بسیار بهتری با مشتری برقرار کرده، کار با خلاقیت و نوآوری ارایه می دهد، خودش جذب مشتری جدید می کند، همیشه در حال پیشنهاد دادن است.

ایده بازاریابی می دهد. کار کمتری خراب می شود و جالب است یک سال بعد تقاضای افزایش حقوق کرد و من براحتی با افزایش حقوق او موافقیت کردم.

بعدها حتی از من بابت کارهایی که خودش بازاریابی و وارد سیستم می کرد پورسانت جداگانه ای هم خواست و من باز موافق بودم. بسیاری همکاران و حتی شریکم با این کار مخالف بودند، اما من در حسابرسی‌ها و بررسی‌هایم می دیدم دو اتفاق بزرگ و خوب افتاده:

1- درآمدم علی‌رغم افزایش هزینه‌های پرسنلی، افزایش چشمگیری نشان می دهد.

2- کار من و مسئولیت‌های شغلی و درگیریهای ذهنی من خیلی کمتر شده. (این یعنی آرامش و فرصت افزایش درآمد بیشتر.)

عزیزان در بحث موفقیت مالی این ثابت شده، از هر هزینه‌ای می زنید، بزنید؛ اما اول در انتخاب نفرات وسواس زیادی داشته باشید و از هزینه حقوق کارمندان ممتاز نزنید.

شراکت هم همینطور است. برای شروع شراکت مالی و در جریان شراکت باید هزینه کرد. باید از وقت و سود خود هزینه کرد. اگر کم بگذاری مطمئن باش که مشکلات بزودی سر باز می کنند. موفقیت در شراکت مالی به نظر بنده یک فرمول بیشتر ندارد، شریک تو نباید فکر کند، او بیشتر هزینه می کند و کمتر سود می برد.

تمام اختلافات ما در شراکت، از آنجا نشات می‌گیرد که شریک ما به این تصور می‌رسد که، من باید بیشتر سود کنم چراکه من ….

وارن بوفت وقتی خیلی جوان بود ایده سرمایه گذاری خود را آغاز کرد اما او متوجه شد که واقعا کارایی لازم را ندارد، زیرا ما امروزه خوب می دانیم “کار تنهایی” ارزش چندانی برای ایجاد یک حرکت بسیار بزرگ در بازار را ندارد. امپراطوری بوفت تا زمانی که نتوانست بر خجالت خود غلبه کند و شرکای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد مولتی میلیاردر نشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی ثروتمند شود.

شما نیز قطعا برای موفقیت های بزرگ نیاز به شریک و افراد کاردان دارید، این یک قانون است.

ثروت‌ساز موفق 6: ” لری پیج و سرگئی برین و اریک اشمیت”، تهیه کننده و کارگردان هالیوود!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس 6 موفقیت مالی : “ایده‌ها و اهدافت را خیلی بزرگ انتخاب کن، بیرون از ذهن تو محدودیت نداریم .”

دوستان، روزی دو دانشجوی نا موفق دانشگاه استانفورد، لری پیج و سرگئی برین تصمیم می گیرند که شرکت گوگل را تاسیس کنند.

آنها ایده بسیار بزرگ و جاه‌طلبانه‌ای را برای گوگل در نظر گرفتند. هدف گوگل از آغاز «سازماندهی کردن اطلاعات دنیا و دسترس‌پذیر کردن آن‌ها برای عموم» بود. اگر آن موقع به شما می گفتند چند دانشجو یک همچون شرکتی با این هدف را تاسیس کردند، چه فکری می کردید. اما امروز دیدیم که این شرکت بسیار بیشتر و بزرگتر از هدف اولیه عمل کرده است.

ابعاد و عظمت ایده اولیه ببینید چقدر بزرگ بوده که نام شرکت را “Google” انتخاب کرده‌اند:

گوگل بر گرفته شده از واژهٔ گوگول که به معنی «یک عدد یک و صد صفر جلوی آن» است که نوعی شعار و در واقع مقصود موضوع است. ویکی‌پدیا هدف لری و سرگئی از انتخاب این واژه این بود تا نشان دهند قرار است مأموریتی را به اجرا رسانند که هدف آن سازماندهی انبوه عظیمی از اطلاعات وب است.

دوست من، برای خودت بخواه و کم نخواه. تو والاترین و با ارزش‌ترین و گران قیمت‌ترین آفریده این جهانی. همه چیز این عالم برای تو و بخاطر تو آفریده شده. آیا می توان برای نیازهای یک همچون موجودی محدودیت قایل شد. طبعا درخواست‌های این موجود با ارزش نیز باید در شان او باشد و کاینات در رکاب او نشسته و منتظر انجام سفارشات اوست. اما یک مشکل وجود دارد، این موجود دوست داشتنی، از مقام و جایگاه خود خبر ندارد. او کم می خواهد و گاه هیچ نمی‌خواند، تنها و تنها به این دلیل که تصور می‌کند، دیگران بهترند و والاترند و لایقتر، من حقیرم و کوچک و کم دان. او قناعت به کم می کند چون تصور می کند، باید شانس و شرایطی باشد تا بشود، او روز بروز کم و کمتر می خواهد، و کم و کمتر بدست می‌آورد.

نتیجه زیاده خواهی و بزرگ خواهی یک اراده را ببینید:

گوگل به طور تخمینی دارای بیش از یک میلیون سرور در سراسر جهان است و روزانه برروی بیش از یک میلیارد درخواست جستجو، و حدود 24 پتابایت داده تولید شده توسط کاربران پردازش انجام می‌دهد.

گوگل به عنوان یک عامل ترغیب، سیاستی با نام «استراحت ابتکاری» (Innovation Time Off) در شرکتش به وجود آورد، که در آن مهندسان 20٪ از زمان کار خود را به پروژه‌هایی اختصاص می‌دهند که به آن‌ها علاقه دارند. تعدادی از خدمات جدیدتر گوگل از جمله جی‌میل، گوگل نیوز، اورکات و ادسنس در اصل از همین ایده به وجود آمده‌اند.

اولین بودجه گوگل در اوت 1998 توسط اندی بکتولشیم، مؤسس سان مایکروسیستمز که به مقدار 100 هزار دلار بود به گوگل داده شد، و این در حالی بود که این شرکت هنوز ثبت نشده بود. در سال 1999 در حالی که برین و پیج که هنوز در حال تحصیل بودند، به این نتیجه رسیدند که موتور جستجویی که آن‌ها به وجود آوردند وقت بسیار زیادی از امور دانشگاهی آن‌ها را اشغال کرده‌است. آن‌ها سراغ جورج بل رفتند و به قصد ترغیب، پیشنهاد فروش آن به مبلغ یک میلیون دلار را به او دادند. او این پیشنهاد را رد کرد و در مذاکراتش، 750 هزار دلار را به آن دو پیشنهاد داد. در 7 ژوئن 1999، سرمایه‌ای حدود 25 میلیون دلار اعلام شد. گوگل تاکنون بیش از صد کمپانی بزرگ را خریداری کرده که اکثر آن‌ها در ایالات متحده و در منطقه خلیج سانفرانسیسکو واقع شده‌اند. گوگل سازنده پرکاربرترین سیستم‌عامل موبایل جهان، اندروید و سیستم‌عامل گوگل کروم نیز هست. گوگل همچنین توسط برندز به عنوان دومین برند باارزش دنیا شناخته شده‌است. رتبه الکسای گوگل، همیشه یک میباشد.

اگر ایده و هدف تو آنقدر بزرگ و با ارزش نباشد که در تو اشتیاق سوزان ایجاد کند و تو را صبح زود از خواب بیدار کند و راهی از سر گیری کارت کند، بدان که خیلی کم خواسته‌ای و نباید انتظار شگفتی در زندگیت باشی.

ثروت‌ساز موفق هفتم : “ریچارد برنسون”، رئیس و موسس گروه شرکت‌های ورجین!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس هفتم مالی : ” با ایجاد شغل، ثروت خود را افزایش دهید.”

این ایده از دیر باز برترین ایده خلق ثروت و موفقیت مالی مضاعف بوده است:

شما کار و شغل ایجاد کن، بخش عمده درآمد حاصل مال شما خواهد شد

لازم نیست شما تمام تواناییها و استعدادها را داشته باشید تا بعد موفق شوید یا ثرتمند شوید. شما براحتی می توانید با ایجاد اشتغال برای افراد توانا و با استعداد با استعدادترین و تواناترین فرد موجود در جهان شوید. حاصل جمع جبری توانایی افراد زیر دست شما بعلاوه توانایی‌های شما می شود، چند صد برابر تواناییهای تک تک شما و تیم‌تان.

امروزه کارآفرینی به یک علم و رشته تحصیلی تبدیل شده است. عده‌ای افرادی هستند که از صبح تا شب توانایی تولید شغل دارند. از هر کار و شرایطی پول و درآمد ایجاد می کنند.

از زباله ثروت می سازند. از آب دریا پول در می‌آورند و از دل هر فرصت نامساعدی، فرصت طلایی بیرون می کشند. آنها کارشان تولید ایده و شغل است، بعد این ایده را می فروشند و یا راه‌اندازی می کنند و بعد سرمایه‌گذار جذب می کنند.

سر ریچارد برنسون از اختلال شدید (یادگیری)در خواندن و نوشتن (دیسلکسى‌) رنج می برد اما او از این نقص خود به عنوان بزرگ ترین توانایی خود بهره گرفت. بسیاری اگر در شرایط او بودند خود را فردی ناتوان و معلول فرض می کردند. برنسون “موسسه ویرجین” را به عنوان صندوق سرمایه گذاری راه اندازی کرد که روی شرکت های کوچک و ایده های ناب سرمایه گذاری می کند.

او هرگز کمپانی های دیگری از مجموعه شرکتهای ویرجین راه اندازی نکرد زیرا توان مدیریت آنها را نداشت. او می گوید: من اگر می توانستم ترازنامه ها را بخوانم هرگز به جایگاه کنونی خود نمی رسیدم. دارایی خالص اوطبق مجلهٔ فوربز، برابر با 4٫6 میلیارد دلار در سال 2013 بوده است.

صحبت پایانی :

در پایان این سفر کوتاه از تو دوست عزیزم تشکر می کنم که تا اینجا با من همراه بودی

برات آرزوی سلامتی، شادی، خوشبختی، سعادت و ثروت دارم .

لطفا این کتاب را با همه دوستانتان و عزیزانتان نیز به اشتراک بگذارید. ما همه در قبال افزایش دانش عمومی مسئولیم.

لطفا نظرات، پیشنهادات، سوالات و تردیدهایت را در همین صفحه در قسمت نظرات براین بنویس. حتما می‌خوانم و پاسخ میدهم.

محمود جولایی – محقق، نویسنده کتاب رازها و نیازهای موفقیت فردی

دوست خوب من شما عالی هستید. از اینکه در این سفر همراه من هستید تا زندگیتان را عالی، رویایی و جادویی کنید متشکرم.

با انگیزه و قدرتمند بمانید.

کوچینگ

کوچینگ، وابسته به واکنش فرد، قابل انعطاف و کارآمد است، نه اینکه تجویزی و دستوری باشد. در این روش از قضاوت خودداری شده و به افراد کمک می شود تا در زمینه های گوناگونی رشد و پیشرفت داشته باشند، و همین شیوه است که منجر به پیدایش تخصص های مختلف کوچینگ (نیچ) می گردد و این تخصص ها به نوبه خود رشته های کوچینگ جدیدی پدید می آورند، شامل: کوچینگ فردی و زندگی، کوچینگ در جهت تغییر زندگی، تربیت فرزند؛ اغنای استعدادهای فردی و خودیابی؛ کوچینگ حرفه ای برای پیشرفت و انتخاب های شغلی؛ کوچینگ راهبری و مدیریت؛ کوچینگ در جهت موفقیت های شغلی و کسب و کار؛ کوچینگ اجرایی برای عملکردهای جمعی و پیشرفت های مدیریتی

کمی خودمانی تر در مورد کوچینگ

یکی از چیزهایی که این روزها در فضای کسب و کار اسمش زیاد شنیده میشه و خیلی دوست داشتنیه، واژه «کوچینگ» است. اما کوچینگ چیست ؟

کوچینگ رو به فارسی هنوز خیلی خوب ترجمه نکردن. قبلاً «مربی» بود. بعداً گفتن نه، این با اون فرق می کنه! یکی «ره یاری» ترجمش کرده، بعضی ها میگن اصلاً این واژه مقدس تر از اونیه که بخواد ترجمه بشه و خلاصه هنوز بین علماء سر معنی ِ فارسی کوچینگ اختلاف نظر هست!

کوچینگ کجا جواب میده ؟

ببینید… ما یه مشاور داریم که یه جورایی باید همه چیز رو در مورد موضوعی که بهش مربوطه، بدونه و به ما بگه. درسته ؟

مثلاً میگیم می خواهیم فلان کار رو انجام بدیم، نظر و راهکارهایی که می دونه رو به ما ارائه می ده.
خیلی وقتها هم کارفرما یا همون مدیران محترم، با نظرات مشاور ارتباط خوبی برقرار نمی کنند و به همین دلیل اصلاً نظراتش را اجرا نمی کنند!

حالا یه جورایی شبیه مشاور، نه دقیقاً همون ها، یه جور دیگش، یه چیز دیگه هست به اسم کوچ ( Coach ).

این آقا یا خانم کوچ، برعکس ِ مشاور، دانای کل نیست و قرار نیست هر سوالی پرسیدیم، فوراً راهکارش رو بهمون بده.

این مربی جان، میاد باهامون سر و کله میزنه.
سوال می پرسه، نتیجه گیری میکنه.
بازخورد میده. دوباره می پرسه. بررسی میکنه.
و انقدر پا به پای مخاطبش میاد تا خود مخاطب ( که بهش میگن مُراجِع ) به نتیجه برسه که چی درسته و چه کاری بکنه بهتره.

حالا این جواب، با اون راهکار ِ مشاور، زمین تا آسمون فرق داره.
این جوابه اِنقَدِه خوبه !! خود آدم وقتی به یه جوابی میرسه، مگه میشه اجراش نکنه ؟!

روش ها و راهکارهایی که کوچ ها استفاده می کنن، تقریباً توی هر سیستم و سامانی داره وارد میشه و جواب میده.

مثلاً میخوای بچه ات رو تربیت کنی، می بینی اوه، چه جالب. بهترین روش تربیتی که کل دنیا دارن به سمت اون پیش میرن، یه جورایی شبیه کوچینگه.

میخوای مذاکره کنی. میری جدیدترین متدها رو بررسی میکنی و میبینی که باز هم رد پای کوچینگ توش قابل مشاهده است.

خلاصه اینکه کوچینگ، یه چیز دوست داشتنی و باحاله که برای هر کسی لازمه و مهمتر اینکه جواب میده.

چه فایده ای داره ؟

وقتی از همراهی یک کوچ حرفه ای استفاده می کنید، با شناختی که از خودتان، توانایی ها و امکانات تان دارید، به بهترین نتیجه می رسید.

ممکن است کسی به شما پیشنهاد فوق العاده ای بکند که مثلاً فلان کار را انجام بده تا موفق شوی. ولی شما در خودتان نمی بینید که بتوانید آن کار را انجام دهید.

ولی کوچ، به شما پیشنهاد عجیب و غریبی نمی کند!

به جای آن، آن قدر با شما درگیر می شود و سوالات خوب و هدفمند می پرسد که به جوابی فوق العاده که برای شما جواب می دهد، می رسید.

کوچینگ، همیشه جواب می دهد!

همه ما به یک کوچ نیاز داریم. حتی آنهایی که خودشان کوچ هستند!

شما هم کوچ می خواهید ؟!

مراحل کار بدین صورت است:

۱ – اعلام درخواست از طرف شما (بصورت تلفنی، ایمیلی و یا تکمیل فرم زیر)

۲ – بررسی وضعیت و جستجوی مشاور یا کوچ ِ مناسب

۳ – اعلام و هماهنگی برای برگزاری جلسه (بصورت حضوری، اینترنتی و یا تلفنی)

۴ – برگزاری یک جلسه کوتاه برای آشنایی بیشتر طرفین و بررسی بیشتر وضعیت موجود

۵ – بستن قرارداد بین طرفین و دریافت خدمات مشاوره یا کوچینگ

بدون درد و ترس !

اگه احساس می کنید با یک مشکل جدی مواجه شده اید و می خواهید از شر آن خلاص شوید

و یا مشکل خاصی نیست، ولی فکر می کنید می توانید و باید بهتر و موفق تر از الان، عمل کنید

شما به یک کوچ نیاز دارید.

کافیه با ما تماس بگیرید. با هم یک گپ ِ بدون هزینه می زنیم !

و بعد، اگر توانستیم ارتباط خوبی با هم برقرار کنیم و اگر شما احساس کردید که ما می توانیم به شما کمک کنیم، با هم به یک توافق می رسیم و شروع ماجرا ….

وبینار آنلاین CRM چطور اعتماد مشتریان از دست رفته را بازگردانید؟



وبینار آنلاین CRM چطور اعتماد مشتریان از دست رفته را بازگردانید؟


1-چگونه اعتماد مشتری خود را به محصولات شرکت خود افزایش دهید
2-قدرت مشتریان ثابت را دست کم نگیرید
3-روی فعالیت ها و مشتریان اصلی خودتان تمرکز کنید


وبینارسه‌شنبه‌های شمس با موضوع: 

مشتریان از دست رفته را چگونه باز گردانیم؟


لینک ثبت نام:   

https://evnd.co/rDEUI