وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده
وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده

فیل‌های سفید

فیل‌ سفید

روایت است زمانی پادشاه تایلند به یکی از درباریان که از چشم او افتاده بود یک فیل سفید هدیه داد. این هدیه از یک طرف به ظاهر برای شخص دریافت‌کننده آن مایه افتخار بود و اظهار لطف پادشاه را منعکس می‌کرد و از طرف دیگر هزینه نگهداری و پرورش آن به حدی بود که هزینه‌های قابل‌توجهی را به فرد متحمل می‌کرد؛ بنابراین از این زاویه اعطای فیل سفید تسکینی برای پادشاه محسوب می‌شد. از آن به بعد فیل سفید در اقتصاد سیاسی به آن دسته از پروژه‌های سرمایه‌گذاری اطلاق می‌شود که از یک طرف به علت حجم بزرگ آنها محبوبیت سیاسی دولت را تقویت می‌کنند، اما در واقعیت بازدهی اجتماعی مثبتی به همراه ندارند. این اصطلاح برای کشورهایی دارای منابع طبیعی به ویژه کشورهای دارای ذخایر نفتی که در معرض هزینه‌کرد درآمدهای منابع خود هستند، بیشتر کاربرد دارد. در ادبیات اقتصادی، اقتصاددانان یکی از مهم‌ترین محرک‌های رشد اقتصادی را افزایش سرمایه‌گذاری معرفی کرده‌اند. به همین دلیل کشورهایی که در دام نرخ رشد اقتصادی پایین قرار گرفته‌اند را تشویق به سرمایه‌گذاری می‌کنند. با این حال، بعد از مطرح شدن مساله فیل‌های سفید، در کنار «پایین بودن حجم سرمایه‌گذاری»، کیفیت و بازدهی اجتماعی پروژه‌ها مطرح شده است؛ به‌طوری‌که یک مرز مشهود بین پروژه‌هایی که «مازاد اجتماعی منفی دارند؛ به‌عنوان فیل‌های سفید» و پروژه‌هایی که «مازاد اجتماعی مثبت دارند»، ایجاد شده است. «رابینسون و ترویک» در مقاله‌ای با عنوان «فیل‌های سفید» که در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسید ابتدا به تجربه بسیاری از کشورهای آفریقایی در راه‌اندازی پروژه‌هایی که مصداق فیل سفید هستند پرداخته سپس یک مدل اقتصادی برای مقوله فیل‌های سفید مطرح کردند.

انگیزه سیاست‌مداران 

ادامه مطلب ...

رهبران موفق استانداردهای بالایی دارند

ژنرال ویکتور کرولاک یک افسر سختگیر بود. او به کوچکترین جزئیات اهمیت می داد و انتظار رفتاری بی نقص داشت. بنابراین، احتمال می دهید خیلی ناراحت شده باشد وقتی دید یکی از سرگردها موقع رژه کلاهش به زمین افتاد و بقیه سربازان پشت سرش کلاهش را زیر پا له کردند...

 

کرولاک که غروب همان روز بعد از رژه متوجه شد آن سرگرد به مهمانی نیامده است، یکی از دستیارانش را به خانه او فرستاد. دستیار کلاه سرگرد را همراه با یادداشتی از کرولاک تحویل او داد. تنها چیزی که در کاغذ نوشته شده بود، این بود: 

"سرگرد عزیز، در سال 1934، یک ستوان دوم تفنگدار جوان هنگام سان دیدن رئیس جمهور روزولت، کلاهش به زمین افتاد. فکر نمی‌کنم تاثیر جدی روی حرفه‌اش گذاشته باشد. آن ستوان من بودم. VHK."

 

رهبران موفق استانداردهای بالایی دارند. اما آنها این سخت گیری را با لطف و مدارا تکمیل می کنند.

آدمها نیاز ندارند که شما سر آنها فریاد بزنید. بهترین کارمندان شما، بهترین یاران شما – آنها نیز استانداردهای بالایی برای خود دارند. آنها می دانند که چه زمانی خراب کاری کرده اند. در چنین لحظاتی، آنچه آنها نیاز دارند گذشت شماست. چیزی که آنها نیاز دارند حمایت است، نه تندی.

امپراطور هادریان

در سراسر زندگی امپراطور هادریان، مردم تقاضاهای جورواجور از او داشتند. 

نامه هایی از سراسر امپراطوری می آمد که فلان چیز را می خواستند. 

سنا، دادگاه ها، خانواده خودش – به نظر می رسید که همه همیشه یک چیزی از او می خواهند. طبیعتاً فشار روی او زیاد بود.

 دائما تلاش می کرد حد و مرزهایی ایجاد کند تا بتواند در میانه این همه درخواستهای مختلف مردم، کارش را انجام دهد ...

 ودر این میان، از فشار درخواستها دیوانه نشود. 

ادامه مطلب ...