ریشههای قدرت، ثروت و فقر
چرا برخی کشورها فقیر و برخی دیگر ثروتمند هستند؟
این پرسش اصلی کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» نوشتۀ جیمز ای. رابینسون و دارون عجماوغلو است.
این کتاب دربارۀ تفاوت عظیم میان درآمدها و سطح زندگی در کشورهای ثروتمند جهان، مانند ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، آلمان و ممالک فقیر از جمله کشورهای آفریقایی جنوب صحرای بزرگ، آمریکای مرکزی و جنوب آسیا نوشته شده است.
نویسندگان که این کتاب را در ۱۵ فصل تدوین کردهاند، در همان فصول ابتدایی تکلیف خود را با رویکردهایی که ثروت و فقر را مرتبط با هوش و نژاد یا جغرافیا و حاصلخیزی سرزمینها میدانند، روشن میکنند و با ارائۀ مثالهایی نشان میدهند که این مسائل هیچ نسبت مستقیمی با ثروت و فقر ممالک ندارند.*
ادامه مطلب ...
امروزه انتخابات به عنوان مهم ترین عرصه مشارکت سیاسی، شاخص مردمی بودن هر حاکمیت را به محک می گذارد. در نظام های مردم سالار، کسب بیشترین آرا و پیروزی در انتخابات همواره جزو دغدغه های اصلی جریان های سیاسی بوده است.
بازاریابی سیاسی در دهه های اخیر به عنوان ابزار تحقق پیروزی در انتخابات کاربردی دوچندان یافته است؛
به گونه ای که پیروزی جریان های سیاسی در انتخابات تا حد زیادی به استفاده مؤثر این گروه ها از مدل های بازاریابی سیاسی برمی گردد. در این پژوهش کوشیده شد تا الگویی بومی از بازاریابی سیاسی در انتخابات محلی ایران ارائه شود.
در این پژوهش از رویکرد ظاهرشونده «نظریه پردازی داده بنیاد» استفاده شد.
نتایج مصاحبه عمیق با 13 نفر از خبرگان حوزه انتخابات محلی در تهران نشان داد که:
1. ملزومات حضور مؤثر حزب در رقابت سیاسی؛ 2. نیازشناسی بازار رأی؛ 3. طراحی محصول متناسب با مطالبه اصلی بازار رأی؛ 4. بازاریابی و تبلیغات اثربخش محصول سیاسی؛ 5. فروش ایده/کاندیدا و 6. پایش مستمر محیط، ابعاد الگوی بازاریابی سیاسی در انتخابات محلی را رقم می زنند.
داستایوفسکی در زندان سگی رو میبینه که همه زندانیها بهش لگد میزنن
اون متوجه میشه که سگ از زندانیها فرار نمیکنه، برعکس وقتی اونها بهش نزدیک میشن، خم میشه و حالت لگد خوردن میگیره!
یه روز داستایوفسکی بهش نزدیک میشه و سرشو نوازش میکنه.
سگ با تعجب و ترس نگاه میکنه، ازش دور میشه و به شکل تلخی ناله میکنه.
از اون روز به بعد، سگ هر بار که داستایوفسکی رو میدید فرار میکرد!
اون سگ با بدرفتاری خو گرفته بود و از هر شکل دیگهای از توجه میترسید،وقتی کسی باهاش خوش رفتاری میکرد، امنیتشو در خطر میدید!
در مورد انسانها هم همین حالت صدق میکنه.
آدمایی که تمام عمرشون بد رفتاری و بی اعتمادی دیدن، نمیدونن وقتی محبت میبینن چطور برخورد کنن، دنیای خوش رفتاری و اعتماد رو نمیشناسن، در اون احساس غریبی میکنن و ترس، ناباوری و اضطراب اونها رو فرا میگیره.
در واقع برای آدما «خوبی که نمیشناسن از بدی که میشناسن، خطرناک تره!»
بی دلیل نیست که گاهی کسایی که باهاشون بدرفتاری میکنی ستایشت میکنن و اونهایی که باهاشون خوش رفتاری میکنی ازت ناراحت میشن چون به خوبی و محبت خو نگرفتن و بیگانن باهاش
https://ble.ir/kalameziba
https://Eitaa.com/kalamezibaa
https://chat.whatsapp.com/KhfG4RpyJSf98eXxS2xv0p