وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده
وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده

داستان های شایسته برای مدیران شایسته

 

داستان 1 :

یک مشاور می‌میرد و در آن دنیا در صفی که هزاران نفر جلوی او بودند برای محاسبه اعمالش می‌ایستد. اندکی نگذشته بود که فرشته محاسب میز خود را ترک می‌کند و صف طولانی را طی کرده و به سمت مشاور می‌آید و به گرمی به او سلام کرده و احترام می‌گذارد. فرشته، مشاور را به اول صف برده و او را بر روی مبل راحتی کنار میزش می‌نشاند.

مشاور می‌گوید: "من از این توجه شما سپاسگزارم، اما چه چیزی باعث شده که این گونه با من رفتار کنید؟"

فرشته محاسب می‌گوید: "ما برای افراد مسن احترام ویژه‌ای قائل می‌شویم. ما یک پردازش اولیه بر روی تمامی کارنامه‌های اعمال انجام داده‌ایم و من ساعاتی را که شما به عنوان ساعات مشاوره برای مشتریان خود اعلام کرده‌اید جمع زدم. بر اساس محاسبه من، شما حداقل 193 سال سن دارید!"

 

داستان 2 :

فردی از پروردگار در خواست کرد تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد

 خداوند دعای او را مستجاب کرد  ادامه مطلب ...