وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده
وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده

راه کارهای کاهش هزینه در سازمان در شرایط اقتصاد کرونایی


هزینه شامل بهای اشیا یا خدماتی است که برای تحصیل درآمد مورد نیاز است. به عنوان مثال: هزینه حقوق کارمندان، آب، برق، تلفن، درج آگهی در روزنامه، هزینه استهلاک اثاثه و ساختمان همگی بخشی از هزینه‌های یک موسسه یا کسب و کار هستند.

مبالغی که تولیدکنندگان برای تولید صرف می‌کنند، هزینهٔ تولید نامیده می‌شود. اگر هزینه از درآمد بیشتر باشد آن را زیان و اگر هزینه از درآمد کمتر باشد، به آن سود گفته می‌شود. همانگونه که درآمد موجب افزایش سرمایه می‌گردد، هزینه موجب کاهش آن می‌شود.

گاهی اوقات پیش‌بینی‌های شما در مورد کسب و کارتان درست از آب درنمی‌آید یا اینکه به زمان طولانی‌تری برای تحقق رویاهای شغلی‌تان نیاز دارید. برای همین مجبور هستید به روش‌هایی برای کاهش هزینه‌های سازمان یا کسب و کار کوچک‌تان روی بیاورید تا بتوانید همچنان فعالیت کنید و به کارتان ادامه دهید. کارفرمایان معمولا به اولین گزینه‌ای که فکر می‌کنند اخراج برخی از کارکنان است. اما ما به شما روش‌هایی برای کاهش هزینه‌های کسب و کار معرفی می‌کنیم که نیازی به اخراج و کاهش تعداد کارکنان‌ ندارد.

این مقاله ایده‎هایی برای کاهش و یا کنترل هزینه‎ها در سازمان در زمان تنگ‌دستی و بحران به شما ارائه می‌کند. تمام این راه‌ها الزاما برای سازمان یا کسب و کار شما عملی نخواهد بود، با این حال ما امیدواریم که شما بتوانید از این پیشنهادات به عنوان نقطه شروعی برای هم‎فکری در سازمان‌تان استفاده کنید.

1 –  کار را با درک تصویر کلان و ارتباط میان حوزه‌ها، شروع کنید

اگر شما دچار بحران مالی شده‎اید، اول ماهیت و عمق بحران را بسنجید. آیا مشکل گردش نقدینگی دارید و یا مشکل در ترازنامه؟ این مساله کوتاه‌مدت است یا بلندمدت؟ با ۱۰٪ کمبود بودجه مواجه هستید یا ۴۰٪؟

راهکار:

یک تیم مدیریت بحران تشکیل بدهید که متشکل است از هیئت مدیره، کارکنان، کارگزار بانکی، حسابدار مالیاتی و اگر مقدور است یک نماینده از میان افرادی که شما به آن‌ها خدمات ارائه می‌کنید. اعضای تیم به شما کمک می‌کنند تا راهبرد مناسب در مواجهه با بحران را انتخاب کنید، گردش نقدینگی را بررسی کرده و طرحی برای بهترین، معتدل‌ترین و بدترین حالت ممکن تعریف کنید.

اقدامات شما باید هم بازه کوتاه‌مدت را در نظر بگیرند و هم بلندمدت باشند 

ادامه مطلب ...

جهت اطلاع علاقمندان امور درمانی کرونا ؛

یک استاد دانشگاه تورنتو، مطلبی را درباره کرونا نوشته که بخاطر نکات مهم آن، از یکی از دانشجویانم خواستم آن را ترجمه کند (متن ترجمه شده را در ادامه می‌بینید).


در رابطه با این بیماری همه گیر، شانس بهبودی برای افرادی که دیرتر به آن مبتلا می شوند (مثلا 20 ژوئن) نسبت به افرادی که سه ماه زودتر (20 فوریه) آلوده و درگیر می شدند، بالاتر است. دلیل آن این است که پزشکان و دانشمندان، اکنون اطلاعات بیشتری در مورد COVID-19 نسبت به سه ماه گذشته در اختیار دارند و از این رو قادر به درمان بهتر بیماران هستند.

برای درک بهتر این موضوع من به ۵ موردی که اکنون در مقایسه با 20 فوریه می‌دانیم اشاره خواهم کرد:                                      

1. در ابتدا تصور می شد که covid-19 در صورت ایجاد عفونت های ریوی و ذات الریه می تواند منجر به مرگ شود و به همین خاطر استفاده از دستگاه  تنفس مصنوعی (ventilator) بهترین راه برای درمان بیمارانی که قادر به تنفس نبودند به حساب می آمد. اکنون متوجه شده ایم که این ویروس باعث به وجود آمدن لخته های خونی در رگ های خونی ریه و بقیه قسمت های بدن می شود که در نهایت منجر به کاهش اکسیژن رسانی می گردد. اکنون می دانیم که بالا بردن اکسیژن با دستگاه های تسویه کمکی نخواهد کرد و ما باید از تشکیل لخته در ریه جلوگیری کنیم. به همین دلیل در پروتوکلهای درمانی حال حاضر از داروهای رقیق‌کننده و ضد انعقادخون مثل آسپرین و هپارین استفاده می شود.

2. در ماههای گذشته ممکن بود برخی افراد بدلیل کاهش غلظت اکسیژن خونشان قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کنند. به این علت که حتی باوجود پایین آمدن تدریجی سطح اکسیژن اشباع خون، بیمارن مبتلا به covid-19 تا زمانی که به سطح بحرانی نرسد (مثلا زیر 70%) نشانه و علامتی از خودشان بروز نمی دهند، به این پدیده happy hypoxia گفته می شود. در شرایط طبیعی اگر میزان اکسیژن اشباع خون ما از 90% کمتر شود، دچار نفس تنگی خواهیم شد. این اتفاق در بیماران covid-19 رخ نمی دهد و به همین علت در فوریه 2020 بیماران بسیار دیر به بیمارستان منتقل می شدند. ولی در حال حاضر (ژوئن 2020) و بعد از شناخت پدیده happy hypoxia میزان اکسیژن خون کلیه ی بیماران کرونایی با یک دستگاه اکسیژن سنج ساده در خانه چک می شود و در صورت افت آن به کمتر از 93% بیماران سریعا به بیمارستان منتقل خواهند شد. این روش زمان بیشتری به پزشکان می دهد تا کمبود اکسیژن بیماران را جبران کنند و شانس بهبودی بیماران را بالا ببرند.

3. ما در فوریه 2020 دارویی جهت مقابله با کرونا نداشتیم  و فقط عوارض آن را درمان می‌کردیم، لذا بسیاری از بیماران بشدت درگیر این ویروس بودند. اکنون دو داروی مهم داریم: FAVIPIRAVIR و  REMDESIVIR ضدویروس هایی هستند که توانایی از بین بردن ویروس کرونا را دارند. با استفاده از این دو دارو می توان از شدت پیدا کردن بیماری جلوگیری کرد و قبل از پایین آمدن اکسیژن خونشان تحت درمان قرار بگیرند. این دانشی است که ما اکنون در اختیار داریم و نه در فوریه 2020.

4. بسیاری از بیماران کرونایی نه فقط به خاطر ویروس بلکه بدلیل پاسخ بیش از حد سیستم ایمنی که به CYTOKINE STORM  معروف است فوت می شوند. این واکنش طوفانی و قوی سیستم ایمنی نه تنها منجر به کشتن ویروس می‌شود بلکه به مرگ خود بیمار می انجامد. در فوریه 2020 نمی دانستیم چگونه از شروع طوفان سایتوکاینی جلوگیری کنیم اما اکنون در ژوئن 2020 ما از داروهایی به نام استروئیدها که به راحتی در دسترسند و نزدیک به 80 سال است که توسط پزشکان  سراسر جهان تجویز میشوند برای مقابله با طوفان سایتوکاینی در برخی بیماران استفاده می کنیم.

5. همچنین امروز ما می دانیم که افراد مبتلا به هایپوکسی با قرار گرفتن در حالت خوابیده به روی شکم تا حدی بهبود می یابند. جدا از این اخیراً دانشمندان به این نکته پی بردند که ماده‌ای بنام Alpha Defensin که توسط گلبول‌های سفید بیماران کرونایی تولید می شود، باعث بروز لخته‌های خونی کوچک در رگهای خونی ریه می گردد و احتمالا می توان با استفاده از داروی Colchicine که سالهاست برای درمان نقرس هم استفاده می شود، از این عارضه جلوگیری کرد. 

بنابراین ما با اطمینان می دانیم که در حال حاضر بیماران شانس بیشتری برای بهبود و مقابله با covid-19 نسبت به فوریه 2020 دارند. با توجه به این موضوع اگر ما به یاد داشته باشیم افرادی که به تازگی به این ویروس مبتلا می شوند شانس بیشتری برای درمان نسبت به افرادی که در گذشته به این بیماری مبتلا شده اند دارند، دیگر جایی برای ترسیدن از ویروس کرونا وجود ندارد .

باید به احتیاط کردن ادامه دهیم، ماسک بزنیم، همچنان فاصله گذاری اجتماعی را تمرین کنیم و از آنجاکه همگی ما به اخبار خوشایند نیاز داریم، لطفاً این پیام را نشر دهید. 


ترجمه: هانیه ترکیان، دانشجوی کارشناسی ارشد،

کتاب طاعون کامو و کرونا

نمی دانم کتاب طاعون آلبرکامو را خوانده اید یا نه؟  در میانه های کتاب یک جایی  هست که موش ها با سرعت در حال زیاد شدن هستند. با ازدیاد موش ها بیماری طاعون هم شدت و شیوع بیشتری می گیرد. 

با آن که طاعون در حال تسخیر شهر است و طاعون زدگان یکی پس از دیگری از نفس می افتند اما، مردم هنوز  بیماری را جدی نگرفته‌اند. یا نمی‌دانند یا نمی خواهند که جدی‌اش بگیرند.

 هر کسی روایتی از طاعون و طرز و طبیعتش دارد. پدر پانلو کشیش شهر تا وقتی که خودش طاعون نگرفته است ،بیماری را نتیجه گناهان و معصیت مردم می داند و بی توجه به دستورات دکتر ریو از مردم می خواهد که با دعا و نیایش خود را از بلا و بدبختی محافظت کنند. 

کشیش  پانلو وقتی که طاعون می گیرد سراغ اولین کسی که می رود دکتر ریو است. دکتر ریو تنها کسی است که از وخامت اوضاع خبر دارد.ریو آینده را می‌بیند اما، مردم نمی بینند.

 تضاد ناجوری شکل می گیرد بین دانستن و ندانستن. آن که می داند رنج می کشد و آنکه نمی داند فارغ است. ریو خودش را به در و دیوار می‌کوبد تا بگوید که اگر بر اساس موازین بهداشتی رفتار نکنیم آینده‌ی همه ما تاریک و سیاه خواهد بود. از طرف دیگر مردم بیشتر از قبل به سینما می روند. بی دلیل به خیابان می آیند. 

هر روز فستیوال های بزرگ در شهر برگزار می کنند. مسئولین ناچار به قرنطینه شهر می شوند اما عده ای قوانین قرنطینه را نادیده می گیرند.

رامبر روزنامه نگار چون نمی تواند به دیدار دختر مورد علاقه اش که خارج از شهر است برود بر علیه قرنطینه مطلب  می نویسد و آن را کاری بیهوده می داند.

شرایط جامعه طاعون زده قرن نوزدهم در شهری در الجزایر را با شرایط کرونا زده امروز که مقایسه می کنم قویا به این گمان می رسم که یا ما برگشته ایم به قرن نوزدهم و یا کامو آدم زمانه خودش نبوده و یک قرن جلوتر از زمان خودش می زیسته و می اندیشیده است. 

با خواندن داستان طاعون و تجربه قصه کرونا   آدمی می‌فهمد که چه مرز ضخیمی بین دانستن و ندانستن وجود دارد. هر چه تایر تاریخ می چرخد و انسان به جلو و جلال می رود مرز بین دانستن و ندانستن هم ضخیم تر و زمخت تر می شود.

پسا کرونا - آینده پژوهی

ماتیاس هورکس* به عنوان محقق آینده پژوهی در جامعه آلمان و محافل اجتماعی و اقتصادی اروپا جایگاه ویژه ای دارد. تحلیل های او درباره آینده اغلب به واقعیت می پیوندد. او و همکارانش در «انستیتو تحقیقات آینده» به تازگی با انتشار کتابی زیر عنوان «جهان پس از کرونا» دیدگاه‌هائی  را مطرح کرده‌اند که در رسانه‌های آلمان بازتابی گسترده داشته است. وی با اشاره به بحران برآمده از شیوع ویروس کرونا، می‌نویسد: «این روزها اغلب از من پرسیده می‌شود که "دوران کرونا کی به پایان می‌رسد و ما به شرایط عادی برمی‌گردیم؟" من می‌گویم هرگز. برخی مقاطع تاریخی وجود دارند که مسیر آینده را تغییر می‌دهند. ما از این مقاطع به عنوان "بحران عمیق" نام می‌بریم. ما اکنون در این بزنگاه قرار گرفته ایم».

دنیائی که فرو می ریزد

ماتیاس هورکس معتقد است که در دوران کرونا، دنیائی که خیال می‌کردیم آن را می‌شناسیم فرو ریخته است. این دیدگاه بی شباهت به حرف یورگن هابرماس سرشناس ترین فیلسوف در قید حیات آلمان نیست. او گفته است: «کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمی فهمیم». هورکس بر گفته خود می افزاید: «اما پشت ریزش جهانی که خیال می کردیم می‌شناسیم، جهان دیگری در حال جوش خوردن است».

ما در جهان پساکرونا تعجب خواهیم کرد که محدودیت‌های اجتماعی که ناگزیر به رعایت آن‌ها شدیم، کمتر باعث تنهائی ما شدند، بلکه برعکس بعد از نخستین شوک، خیلی‌ها حتی احساس راحتی می‌کردند که بسیاری از دوندگی‌ها، حرافی‌ها، ارتباط ها از کانال‌های چندگانه ناگهان متوقف شد. چشم پوشی‌ها نباید الزاما به معنای باختن باشند، بلکه می‌توانند حتی فضای امکاناتی نو را به روی ما بگشایند. فاصله‌ای که ویروس ما را مجبور به رعایت آن کرده، همزمان نوع جدیدی از نزدیکی را به ما می‌آموزد. ما در این دوران انسان‌هائی را شناختیم که در حالت دیگر هرگز نمی‌شناختیم. ما با دوستان قدیم خود بیشتر تماس گرفتیم و ارتباط‌ هائی را که رها شده و گسسته بودند محکم کردیم. خانواده‌ها، همسایگان و دوستان به هم نزدیک تر شدند در مواردی حتی تنش های پنهان را رها کردند. احترام اجتماعی که تا پیش از کرونا کاهش یافته بود، باز گشت، در مسابقات فوتبال پائیز امسال در مقایسه با پیش از کرونا که توده های خشمگین فریاد سر می‌دادند، فضائی کاملا متفاوت را تجربه خواهیم کرد و به تعجب خواهیم افتاد که چرا اینطور شده است؟

کرونا و تغییر رفتارهائی که آفرید

ماتیاس هورکس می‌افزاید: «ما تعجب خواهیم کرد که چگونه تکنولوژی فرهنگ دیجیتال در عمل جا باز کرده است، اغلب همکارانی که پیش از کرونا نسبت به کنفرانس‌های ویدئوئی از راه دور دافعه داشتند و پروازهای ماموریتی را ترجیح می دادند، حالا متوجه می شوند که آن روش عملی تر و سازنده تر است.

آموزگاران درباره آموزش از طریق اینترنت بسیار آموخته اند، کار از خانه برای بسیاری یک امر طبیعی شده است. در مقابل تکنیک های فرهنگی کهنه شده دستخوش رنسانس شده‌اند، انسان ها وقتی تلفن می زنند، به جای پیام گیر صدای اصلی صاحب خانه را می شنوند. ویروس فرهنگ مکالمات طولانی تلفنی را همراه آورد. پیام‌ها، ناگهان معنائی تازه یافتند. انسان بار دیگر ارتباط با یکدیگر را جدی گرفت. فرهنگ تازه "در دسترس بودن و تعهدات متقابل" دوباره زنده شد. جوانانی که معمولا از چنگال شتاب و اضطراب رهائی نداشتند، ناگهان به قدم زدن های طولانی آغاز کردند. کاری که پیش تر بیگانه بود. کتاب خواندن ناگهان به فرهنگ روز تبدیل شد».

از دید ماتیاس هورکس بحران‌ها از طریق رفع پدیده‌های فرسوده اثر می‌گذارند. او به نقش رسانه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «هیستری ترس از بزرگ نمائی رسانه‌ها، پس از شوک اولیه مرزهای خود را شناخت».

بازگشت به انسانیت

پژوهشگر آلمانی معتقد است در تابستان داروهائی کشف می‌شوند که شانس زنده ماندن را بالا میبرند. از این طریق آمار مرگ و میر پائین می آید و کرونا به ویروسی تبدیل می‌شود که ما باید با آن کنار بیائیم. چیزی مثل گریپ و بسیاری دیگر از بیماری‌ها. کادرهای درمانی کمک می‌کنند، اما در کنار تکنیک های پیشرفته پزشکی، رفتار اجتماعی ما نیز تعیین کننده هستند. این که انسان‌ها به رغم محدودیت های رادیکال توانستند همبستگی نشان دهند و سازنده باشند. هوش اجتماعی انسان کمک کرد. از این طریق، رابطه تکنیک و فرهنگ تنگاتنگ تر شد. پیش از بحران به نظر می‌رسید که تکنولوژی درمان همه دردها باشد و همه اتوپی‌ها را در خود حمل کند، اما اکنون دوران عظمت تکنیک سپری شده است.

ما بیش از پیش توجه خود را بار دیگر به پرسش‌های انسانی معطوف می‌کنیم: 

انسان چیست؟ ما برای یکدیگر چه معنائی داریم؟ پس از کرونا، ما به پشت سر نگاه می‌کنیم و به یاد می‌آوریم که در روزهای ویروس واقعا چقدر انسانیت وجود داشت؟

نگاه پساکرونا به اقتصاد

ماتیاس هورکس بر این نظر است که در جهان پس از کرونا انسان ها به اقتصاد نیز نگاهی نو خواهند افکند. او می‌نویسد:

 «ما تعجب خواهیم کرد که اقتصاد تا کجا توانست ضعیف شود، بدون آن که از هم بپاشد. اقتصادی که پیش تر با هر افزایش اندک مالیات ها و هر دخالت دولتی دستخوش ضعف می شد. با این که یک "آوریل سیاه" و آسیب دیدن زیرساخت ها را تجربه کردیم و بورس‌ها ۵٠ درصد سقوط کردند و بسیاری از شرکت ها ورشکست شدند، هرگز به نقطه صفر نرسیدیم، چنان که پنداری اقتصاد یک موجود زنده است که می تواند بخوابد و حتی خواب ببیند. 

در پائیز، بار دیگر یک اقتصاد جهانی وجود خواهد داشت. ما تعجب خواهیم کرد که حتی باختن سرمایه ها در جریان شکست بورس ها آنقدر که در آغاز می ترسیدیم دردناک نبود. در جهان نو ناگهان سرمایه دیگر نقش تعیین کننده ای نخواهد داشت. مهمتر همکاران خوب و یک باغ سبزی شکوفا است. آیا ویروس می تواند جهان ما را در مسیری تغییر دهد که در هرحال می خواست در همان مسیر تغییر کند؟»

در نگاه نهائی به جهان پساکرونا، محقق آلمانی می نویسد: «در پایان از دست دادن شدید کنترل، ناگهان یک نشئه قاعده مند مثبت ایجاد می‌شود. در پی یک دوران حیرت و ترس، یک نیروی داخلی سر بر می کشد. اما جهان به این تجربه منتهی می شود که: ما همچنان هستیم. نوعی "تازه بودن" در درون ما شکل می‌گیرد».

پوپولیست‌ها بازندگان اصلی کرونا

ماتیاس هورکس همچنین بر این باور است که پوپولیست‌ها در عرصه سیاست بازنده بزرگ کرونا خواهند بود، ترامپ در انتخابات ماه نوامبر شکست خواهد خورد و در مورد حزب دست راستی و بیگانه ستیز آلترناتیو برای آلمان ابهاماتی ظاهر خواهند شد. او استدلال می‌کند: «سیاست خشونت آمیز با جهان پس از کرونا تناسبی ندارد. در بحران کرونا آشکار می‌شود کسانی که می‌خواهند انسان‌ها را علیه یکدیگر تحریک کنند سهمی در پرسش های مربوط به آینده ایفا نمی کنند. وقتش که رسید ناسازگاری لانه کرده در پوپولیسم کاملا آشکار می شود.»