فرشتگان موجوداتی مجرد از ماده هستند. برخی از آنها دارای تجرد عقلی هستند لذا ماده و خصوصیات ماده مثل شکل و رنگ را ندارند و برخی هم مثالی هستند . ولی در هر حال فرشته از داشتن زمان و مکان و حرکت به معنی خروج از قوه به فعل منزه است.
در قرآن کریم در آیات متعددی درباره ملائکه و وظایف و حالات آنها سخن گفته شده و لفظ ملک مجموعا 88 بار به صورت های مفرد و تثنیه و جمع به کار رفته و از آنجا که وجود فرشتگان از امور غیبیه ایست که پی بردن به چگونگی احوال و اوصاف آنها جز از راه ادله نقلیه ممکن نیست و باید در این رابطه به آیات و روایات تمسک کنیم.
از مجموع آیات و روایات بر می آید که ملائکه وظایف متنوعی از قبیل، تدبیر امور، قبض ارواح، مراقبت اعمال، حفظ انسان از خطرات، مجازات اقوام سرکش و... را به عهده دارند.
و کارهای مختلف از قبیل: سجده، رکوع، تسبیح، صف کشیدن، نگهبانی و... انجام می دهند وحالت ها و صفاتی دارند از قبیل این که می توانند به صورت انسان درآمده بر انبیا و غیر انبیا ظاهر شوند هرگز خسته نمی شوند، نمی خوابند، فراموشی در آنها راه ندارد، سستی و غفلت در آنها راه ندارد و...
امکان ارتباط انسان با غیب - بخش اول
بخش اول
چکیده
در اندیشه دینی، جهان هستی به دو بخش شهود و غیب تقسیم می شود. یکی از مسائل اساسی، امکان ارتباط این دو بخش، به ویژه ارتباط انسان با عالم غیب است. از آنجا که یکی از مصادیق غیب ملائکه است، می توان امکان ارتباط انسان (غیر پیامبران) با عالم غیب را ازطریق امکان ارتباط او با ملائکه جستجو و اثبات کرد؛ که ما در این مقاله به دنبال آن هستیم. دراین باره ادله عقلی بر امکان و ادله نقلی بر وقوع و درنتیجه بر امکان این ارتباط دلالت می کند. ازنظر عقلی، به دلیل نوع خلقت و بُعد روحی وجود انسان که مجرد و ملکوتی و هم سنخ ملائکه است، این ارتباط ممکن می شود. ازنظر نقلی نیز، آیات مربوط به مکالمه حضرت مریم، و ساره، همسر حضرت ابراهیم با ملائکه، و ... و روایات مربوط به تمثّل ملائکه در جنگ بدر و اُحد به صورت مؤمنان جنگجو، و روایات تحدیث ملائکه با حضرت زهرا و ائمه(علیهم السلام) و ... این مسئله را اثبات می کنند.
واژگان کلیدی
غیب، انسان، ملائکه، ارتباط، ملاصدرا، تمثّل، تحدیث.
طرح مسئله
در اندیشه دینی، جهان هستی به دو بخش شهود و غیب تقسیم می شود. مقصود از عالم شهود، جهان و موجودات مادی است که با حواس پنج گانه قابل درک می باشند؛ و مقصود از جهان غیب، آن بخش از جهان و موجوداتی است که با حواس پنج گانه قابل درک نیستند.
امکان ارتباط این دو بخش از جهان و موجودات آن، همیشه مورد توجه انسان بوده است. مسئله مورد بحث ما در این مقاله، امکان این ارتباط ازطریق ارتباط با ملائکه، برای انسان های غیر پیامبر است.
در اندیشه شیعه، این مسئله نسبت به امامان معصوم(علیهم السلام) ویژگی خاصی پیدا می کند؛ چراکه به اعتقاد ایشان جانشین پیامبر| نیز مانند او از دانش فرابشری برخوردار است؛ با این تفاوت که پیامبر| ازطریق وحی اصطلاحی از این دانش برخوردار می شود؛ ولی جانشینان او به غیر از طریق آموزش پیامبر و امام قبلی، از منابع دیگر ازجمله تحدیث ملائکه با آنان نیز از این علم برخوردار می شوند.
عده ای بر این باورند که چون انسان، موجودی مادی است و با خداوند و عالم غیب سنخیتی ندارد، ارتباط او با عالم غیب امکان ندارد. (به نقل از: شهرستانی، 1395: 2 / 251؛ رازی، 1397: 3؛ معرفت، 1415: 1 / 32) اما عده ای دیگر بر این باورند که با توجه دقیق تر به وجود انسان و ویژگی های روحانی و توانایی های وی، ارتباط او با عالم غیب و ملائکه ممکن بوده، (صدرالدین شیرازی، 1363: 155 ـ 151) منابع دینی نیز بر امکان و تحقق تاریخی این امر دلالت می کنند. (مفید، 1414: 288)
غیب مصادیق مختلفی دارد که یکی از آنها ملائکه است. بنابراین، ازطریق اثبات امکان ارتباط انسان با ملائکه، امکان ارتباط او با عالم غیب نیز ثابت می شود؛ که ما در این مقاله درصدد بررسی ادله عقلی و متون نقلی مربوط به آن هستیم.
با توجه به اینکه بحث ما مربوط به امکان ارتباط انسان با جهان غیب ازطریق ملائکه می باشد، قبل از ورود در مقام بیان ادله، نیازمند بحث از ماهیت انسان و ملک می باشیم:
ماهیت انسان ادامه مطلب ...