آیا به «هوش مصنوعی» (Artificial Intelligence) ارتباط دارد، ساختارش به چه شکل است و چگونه میتوان آن را پیادهسازی کرد؟ نظریه بازیها، در واقع یک مبحث ریاضی با عنوان انگلیسی Game Theory است. نظریه بازی از جمله مباحثی است که در حال حاضر در حوزهها مختلف کاربرد دارد؛ از زمینههای کاربرد نظریه بازی، به طور خاص میتوان به اقتصاد و علوم سیاسی اشاره کرد.
یکی از اثرگذارترین چهرهها در حوزه نظریه بازیها، «جان نش» (NJohn Forbes ash) ریاضیدان معاصر بوده است که در سال ۲۰۱۵ از دنیا رفت فیلم «ذهن زیبا» (A Beautiful Mind) مربوط به بررسی زندگی ایشان است. البته فیلم را خیلی زیاد داستانی کردهاند و برخی مواقع یک مقدار از واقعیت فاصله گرفتهاند، ولی تماشای این فیلم را به همه و به ویژه، علاقهمندان به ریاضی، توصیه میکنم. البته بسیاری از افراد نیز احتمالا این فیلم را دیدهاند.
نکته جالب توجه آن است که جان نش در سال ۲۰۱۵ برای دریافت «جایزه آبل» (Abel Prize) به نروژ رفته بود و هنگامی که از آنجا بازگشت، در آمریکا و در مسیر بازگشت به خانه، در تاکسی فرودگاه تصادف میکند و از دنیا میرورد. آقای نش، واقعا تلاشهای ارزشمندی را انجام دادهاند و در سال ۱۹۹۴، به دلیل تلاشهایی که در بحث کاربرد نظریه بازیها در اقتصاد انجام داده بودند، به همراه دو نفر دیگر (جان هارسانی و راینهارد سیلتن) جایزه نوبل اقتصاد را دریافت کردند.
باید اذعان نمود جنس مذکر و اقایان بیشتر از بازیهایی لذت می برند که دشوار است و نیاز به فعالیت جسمانی است. مردها فعالیتهای بدنی را که نشانگر قدرت و نیروی عضلانی بیشتر آنها است در بازیهایی همانند توپ بازی، دویدن، کشتی گرفتن و…بروز می دهند. می توان گفت بازیهای متضمن فعالیتهای بدنی در جنس مذکر بیشتر از زنان است.
به نظر می رسد که خانمها بیشتر انواع ساکت، آرام و ظریف را ترجیح می دهند. بازی با عروسک، شیر دادن، نوازش کردن و خواباندن عروسک را دوست دارند و حتی بیشتر اوقات با عروسک به خواب می روند. شدت و خشونت بازی در زنان بهاندازهی در مردان نیست.
در هر صورت خواه پمرد و خواه زن به یک فعالیت معین بپردازند، خواه بازیهای مختلف و متفاوتی بکنند، باز هم به یک طریق به آن فعالیت نمی پردازند. در واقع نوعی روش بازی مخصوص هرجنس وجود دارد که پژوهشگران زیادی به آن اشاره کرده اند.
اما نظریه بازیها دقیقا چه می گوید؟
بازی. خیلی از مسائلی که ما در دنیای واقعی و به ویژه در اقتصاد داریم واقعا یک بازی محسوب میشوند و میتوان به دید یک بازی به آنها نگاه کرد. مثلا اینکه دو نفر در حال مذاکره یا رقابت هستند و یا، دو یا چند شرکت برای اینکه بازاری را تصاحب کنند در حال رقابت هستند. همه این موارد میتوانند به صورت کلی به شکل یک بازی بیان شوند. البته منظور از بازی در اینجا دنبال تفریح بودن نیست. نه؛ بازی در اینجا یک مفهوم کلیتر دارد و موضوع از این قرار است که هر کس یک بازیکن به حساب میآید. یک بازیگر در این بازی، یک سری اعمالی (Actions) را میتواند انجام بدهد، یک سری تصمیمات را میتواند بگیرد و خوب طبعا یک سری نتایج و عواید هم خواهد داشت. این عواید میتواند سود و زیان باشد. نکته جالب توجه این است که تعیین این موضوع که چگونه و چه استراتژی را انتخاب کنیم که در نهایت به نتیجه بهتری برسیم، نیاز به این دارد که ما، بازی، محیط و بازیکن یا بازیکنان مقابل را بشناسیم و بدانیم که چه کاری انجام دهیم تا بیشترین سود ممکن را به دست بیاوریم.باید اذعان نمود جنس مذکر و اقایان بیشتر از بازیهایی لذت می برند که دشوار است و نیاز به فعالیت جسمانی است. مردها فعالیتهای بدنی را که نشانگر قدرت و نیروی عضلانی بیشتر آنها است در بازیهایی همانند توپ بازی، دویدن، کشتی گرفتن و…بروز می دهند. می توان گفت بازیهای متضمن فعالیتهای بدنی در جنس مذکر بیشتر از زنان است.
به نظر می رسد که خانمها بیشتر انواع ساکت، آرام و ظریف را ترجیح می دهند. بازی با عروسک، شیر دادن، نوازش کردن و خواباندن عروسک را دوست دارند و حتی بیشتر اوقات با عروسک به خواب می روند. شدت و خشونت بازی در زنان بهاندازهی در مردان نیست.
در هر صورت خواه پمرد و خواه زن به یک فعالیت معین بپردازند، خواه بازیهای مختلف و متفاوتی بکنند، باز هم به یک طریق به آن فعالیت نمی پردازند. در واقع نوعی روش بازی مخصوص هرجنس وجود دارد که پژوهشگران زیادی به آن اشاره کرده اند.
انسانهای تیزهوش سعی می کنند:
۱- با ابزارها و اسباب بازی هایی که به ابتکار و نوآوری منجر میشود کار کنند.
۲- نیروهای ذهنی خود را به کار گیرند.
۳- مدت کمتری به یک بازی مشغول شوند
۴- در سنین بالاتر به بازیهایی که متضمن فعالیتهای ذهنی و جسمی است می پردازند
۵- به دلیل توانایی بیشتر به انجام بازیهای انفرادی تمایل نشان می دهند
۶- نیروی بدنی زیادی صرف نمی کنند
اول
ارزش درمانی: کشف ریشه مشکلات کودک و روش درمان آن
دوم
ارزش اجتماعی: رشد شخصیت احتماعی، تعامل با گروهها،…
سوم
ارزش اخلاقی: شناخت رفتارهای خوب و تمایزآن با رفتارهای بد
چهارم
ارزش آموزشی و تربیتی: شناخت واقعیتها، آزمایش توانشها، پذیرش نقش و.
پنجم
ارزش جسمانی: پرورش نیروی بدنی، حواس مختلف، کاهش تنش عاطفی
اریکسون (۱۹۶۳، به نقل از پرهام و پرایمو، ۱۹۹۶) از بخش غلبه یافتن نظریه فروید در رابطه با بازی، به منظور نشان دادن رشد خود و تأثیرات تطابقی بازی در کودکان استفاده کرد. بازیهای مودک باعث می شوند تا او موقعیتهای دشوار و اضطراب زا را تجربه کند. در این تجربه، با بازسازی موقعیتهای واقعی، اما در قالبهای تخیلی، خود را در نقش بزرگسالان قرار می دهد و سعی می کند تا موقعیتهای واقعی را تجربه کند. این تجربه به کودک کمک می کند تا ضمن غلبه بر واقعیتهای ناراحت کننده، جنبه های مثبت زندگی را نیز دریابد. کار اریکسون در رابطه با بخش غلبه یافتن بازی، پایه ای برای بازی درمانی بر اساس روش روان پویایی شد.
گروس ارائه دهنده ی نظریه پیش تمرین است او بازیها را با توجه به عوامل مربوط به زندگی آینده بررسی کرده است. کودکان از طریق بازیها به تدریج با نقشها و وظایف بزرگسالی آشنا می شوند و برای زندگی آینده آماده می گردند.
بازی به هنگامی که فرد خسته است صورت می گیرد تا استراحت و تجدید قوا در او حاصل شود. برابر نظریه رفع خستگی، آدمی به هنگام بازی نیروی اضافی خود را به هدر نمی دهد. بلکه بر میزان انرژی قبلی نیز می افزاید و کودک برای آرام ساختن خود و رفع تنشهای موجود و خستگی خود نیاز بیشتری به بازی پیدا می کند. به عقیده مور، نظریه رفع خستگی کامل نیست و نمی تواند بازی را به درستی تبیین نماید. زیرا ویژگی بازیهای کودک با خصوصیات کار تفاوت دارد و این در نظریه رفع خستگی مورد توجه قرار نگرفته است. در مورد نارسایی این نظریه در تبیین بازی چنین اظهار نظر شده است که اگر در مورد بزرگسالان بتوان تا حدی این نظریه را صادق دانست در مورد کودکان به هیچ وجه صدق نمی کند.
بازی فعالیتی تخلیه ای است. فعالیتی که کودک را با شرایط دشوار مواجه می سازد. کودک با موقعیت خیالی خودر در قالب بزرگسالان می بیند خود را با رویدادهای آزار دهنده و نامطلوب در گیر می کند و دست و پنحه نرم کردن با مشکلات را تجربه می کند. فروید (۱۹۶۱، به نقل از پرهام و پرایمو، ۱۹۹۶) فرض کرده است که بازیها در کودکان دو عملکرد دارند: یکی رسیدن به آرزوها که می تواند شامل آرزوی بزرگ شدن و قوی شدن یا بطور ساده آرزوی داشتن یک جفت کفش باشد. دیگری غلبه بر مشکلات و تجربیات ناراحت کننده که طی آن کودکان می توانند در موقعیتی که مثلاً یک قربانی منفعل بودند، نقش فعالی را بر عهده بگیرند.
این نوع بازیها بر روابط اجتماعی دلالت می کنند. قواعد بازی را گروه تعیین و تحمیل می کندواز کودکی به کودک دیگر منتقل می سازد
محتوای بازیها ممکن است تغییر نکند اما بر قواعد بازی افزوده می شود. تا پایان عمر ادامه دارند و برای ورود به این نوع از بازیها از قواعد جمعی تبعیت می شود.
با وجود این همه تنوع، تمام این بازیها ویژگی های مشترکی دارند که آن ها را تحت عنوان «بازی» تعریف می کند. این چهار ویژگی تعریف کننده، عبارتند از: اهداف، قوانین، سیستم بازخورد و حضور داوطلبانه.
هدف
بازخورد مشخصی از یک بازی است که بازیکنان می توانند به آن دست یابند. آن ها توجه شان را بر روی این اهداف متمرکز می کنند، این هدف باعث می شود تا افراد، احساس کنند مقصودی دارند.
قوانین
همان مکان هایی هستند که بازیکنان را محدود می کنیم. قوانین با محدود کردن بازیکنان، تلاش دارد تا آن ها با روش هایی نوآورانه با اهداف برسند. قوانین برای ممنوع کردن راه های همیشگی هستند.
سیستم بازخورد
به بازیکنان می گوید که چقدر به هدف شان نزدیک شده اند. سیستم بازخورد می تواند شامل امتیازها، مراحل یا یک نوار پیشرفت باشد. حتی اگر به بازیکنان بگوییم: «رقابت وقتی به پایان می رسد که …»، سیستم بازخورد طراحی کرده ایم.
سیستم بازخورد فعال به بازیکنان اطمینان می دهد که هدف شان، قابل دسترسی است و انگیزه آن ها را افزایش می دهد.
حضور داوطلبانه
مهم است که تمام بازیکنان، آگاهانه و از روی خواسته خودشان، قوانین، اهداف و سیستم بازخورد را پذیرفته باشند.
شاید تعجب کنید که بسیاری از عناوین مثل تعامل، گرافیک، داستان، پاداش ها یا رقابت در این لیست قرار ندارند. بله، درست است؛ این ویژگی ها در بسیاری از بازی های امروزی دیده می شوند، اما تنها چهار ویژگی، بازی ها را تعریف می کنند. تمام ویژگی های دیگر، تلاشی برای جذاب تر کردن بازی ها هستند……