وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده
وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده

آیا هرقدر آشنایی بیشتر باشد، جذب مشتری هم افزایش پیدا می‌کند؟

در یادداشت این هفته قرار است ببینیم چه رابطه‌ای بین آشنایی مخاطب با افزایش فروش وجود دارد؛
 آیا هرقدر آشنایی بیشتر باشد، جذب مشتری هم افزایش پیدا می‌کند؟
ما آدم‌ها در برابر پیشنهادها، آدم‌ها و هرچیز جدیدی، مکانیزمی دفاعی داریم؛
 ساده‌تر آن می‌شود: از پذیرش چیزهای جدید می‌ترسیم!
 نکند بد باشد
نکند همان آدمی (چیزی) نباشد که نشان می‌دهد
اگر بپذیرم، ضرر نمی‌کنم؟
 را همیشه با خودمان تکرار می‌کنیم؛ ولی هرقدر بیشتر با آن چیز جدید آشناتر می‌شویم، ترسمان هم کمتر می‌شود.
 «هرچه بیشتر می‌بینمش، بیشتر دوستش دارم!» را نشنیده‌اید یا با خودتان نگفته‌اید؟ داستان چیست؟
اینجا پای یک اصل به‌نام «اصل مواجهه صرف» یا ساده‌تر بگویم، «اصل آشنایی» در میان است: ما تمایل داریم به چیزهای جدید صرفاً به‌دلیل آشنایی علاقه پیدا کنیم.
در زندگی شخصی هم حتی همین اتفاق می‌افتد و وقتی کسی را بیشتر می‌بینیم، او برای ما دوست‌داشتنی‌تر می‌شود؛ دوست داریم زمان بیشتری را با او بگذاریم.
مثلاً با اینکه ممکن است حتی طی یک سال، با یک نفر ۲ بار هم حرف نزنیم؛ ولی وقتی با او آشنا می‌شویم، کم‌کم گارد را پایین می‌آوریم و بعد از مدتی حتی به دوست صمیمی ما تبدیل می‌شود.
بگذارید مثالی دیگر بزنم. تا حالا نشده آهنگی را در ترافیک بشنوید که اول از آن خوشتان نیاید؟ پس از چند بار پخش‌شدن، به خودتان می‌آیید و می‌بینید کل روز به آن گوش داده‌اید.
منطقی است! وقتی چیزی یا کسی را بیشتر بشناسیم، کمتر احتمال دارد به ما آسیب بزند و ترس ما از ضرر کمتر و کمتر می‌شود.
۳ دلیل پشت این اصل آشنایی پنهان است:
۱. شناخت راحت (به قول برخی‌، راحتی در شناخت و درک)
یکی از آن سوگیری‌های شناختی است که می‌گوید هرقدر فهم چیزی ساده‌تر باشد، راحت‌تر می‌پذیریم. همین مسئله است که باعث می‌شود وقتی رنگ قرمز را ببینیم، احساس خطر کنیم و سر جای خودمان بمانیم.
 
ادامه مطلب ...