ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
برگرفته از کتاب : « شیعه »
( بخش «نقش انقلابی یاد و یادآوران.)
«... اکنون صفویه آمده است و خود بزرگترین مروج ذاکرین و تجلیل کننده ذاکرین و برگزارکننده اصلی «ذکر» است.
صفویه برخلاف بنی امیه و بنی عباس نمی خواهد تا آنچه را که به وقوع پیوسته است، از خاطره ها بشوید بلکه می خواهد بیشتر از همیشه به یاد بیاورد....
آنها - بنی امیه و بنی عباس- می خواستند تا مردم فراموش کنند و متوجه نباشند که چنین حادثهای در تاریخ به وجود آمده است و صفویه می خواهد که برعکس، مردم در تاریخ جز این حادثه چیزی به یاد نداشته باشند!
اما فرق کار این است که آن ها می کوشیدند تا داستان را محو کنند و اینها می کوشند تا معنی آن را مسخ نمایند...
این ها با ترویج و تجلیل و تعظیم عاشورا و کربلا می کوشند که این همه را از محتوا خالی کنند و فقط شکل و فرم را ارزش ببخشند و جلوه دهند....
دیروز که تمام دستگاه های حکومتی خلیفه می کوشیدند تا ولایت، عترت، شهادت، امامت، عدل، عاشورا و... از یادها فراموش شوند، روشنفکران ذاکرین بودند و به عنوان انجام مسئولیتشان با همهی آگاهی و شعورشان تلاش می کردند که عمق فاجعه تاریخ و شکوه و عظمت و عصاره و روح انقلاب اسلام در یادها بیدار شود و زنده ماند و فراموش نشود..
اما امروز که صفویه تمام شعارهای شیعه را شعار خود کرده است و دیگر نه شعار زندانهای سندی بن شاهک و زندانهای خلیفه بغداد که شعار عالی قاپو است و در کار مسخ کردن ارزش هایی هستند که به قیمت آن همه خون های عظیم به دست آوردهایم، رسالت روشنفکران شیعه چیست؟
رسالت ما دیگر یادآوری نیست، چون همه به یاد دارند، چون خلیفه شیعه شده است و بیش از مردم عدالتخواه و پیروان راستین علی و شیفتگان حسین به یاد می آورد و می گوید و می گریاند و خود را به گریه می زند و بر دشمنان علی لعن می فرستد و از آل علی مدح و منقبت می گوید...
اکنون مردم آگاه شیعه در برابر نظام صفوی که بر تشیع تکیه می کند، همان وضعی را دارند که شیعه در نظام اموی و عباسی که بر اسلام تکیه می کردند، داشت....
اشرافیت قریش نقاب اسلام زد و شعارش قرآن و سنّت، تا حق علی پامال شود و یاد حسین فراموش، یعنی روح قرآن و مسیر سنّت مسخ شود.
شیعه بر منقبت تکیه کرد و بر ذکر، و اکنون اشرافیت قومی صفوی نقاب تشیع زده است...
شعارش منقبت و ذکر تا حقیقت علی پامال شود و فکر حسین فراموش!
این است که وقتی زور هم بر ذکر تکیه می کند، دیگر ذکر نقشی انقلابی ندارد و ذاکر نه یک روشنفکر مترقی که یک ابزار تبلیغاتی در نظام موجود میشود...
این است که در عصر صفوی دیگر یاد رسالت نیست، رسالت شناخت است، طرح واقعه نیست تحلیل واقعه است، محبّت نیست معرفت است...
و بالاخره در نظام تشیع صفوی، نه بر تشیع مطلق که بر تشیع علوی تکیه کردن است....
زیرا پیش از صفویه، شیعه وقتی نام محمد را می شنید حق داشت بپرسد:
کدام محمد؟
و پس از صفویه، شیعه وقتی یاد حسین را می شنود، باید بپرسد کدام حسین؟ »