*چالشی پنهان در مدیریت منابع انسانی*
در سالهای اخیر، مفهومی تحت عنوان *"استعفای خاموش"* در فضای منابع انسانی و مدیریت سازمانی مطرح شده که گرچه نام آن تداعیکننده ترک شغل است، اما در واقع به معنای *«کنارهگیری روانی»* از کار محسوب میشود.
در این وضعیت، کارکنان بهجای ترک فیزیکی محل کار، از لحاظ ذهنی و انگیزشی از کار فاصله میگیرند.
آنها تنها وظایف رسمی و تعریفشده خود را انجام میدهند و از پذیرش مسئولیتهای اضافی، تلاشهای داوطلبانه یا درگیر شدن در فعالیتهای فراتر از شرح شغل، خودداری میکنند.
علل بروز این پدیده را میتوان در عواملی چون فقدان انگیزه، عدم قدردانی، نبود مسیر رشد شغلی، خستگی و فرسودگی شغلی، یا احساس بیعدالتی در محیط کار جستوجو کرد.
وقتی کارکنان احساس کنند که تلاشهای آنها نادیده گرفته میشود، یا تعادلی بین زندگی شخصی و شغلی وجود ندارد، ممکن است بهصورت ناخودآگاه به "استعفای خاموش" روی آورند.
اگرچه در ظاهر این افراد همچنان در سازمان حضور دارند، اما مشارکت واقعی آنها در فرآیندهای کاری کاهش یافته و این موضوع میتواند بهرهوری، خلاقیت و روحیه تیمی را بهشدت تحت تأثیر قرار دهد.
برای مدیران و رهبران سازمانی، "استعفای خاموش" یک هشدار جدی است که باید بهعنوان فرصتی برای بازنگری در سیاستهای منابع انسانی و فرهنگ سازمانی تلقی شود.
از جمله راهکارهای مقابله با آن میتوان به:
برقراری ارتباط مؤثر با کارکنان، تعریف مسیرهای شغلی روشن، ایجاد فرصتهای یادگیری و پیشرفت، تقویت فرهنگ قدردانی و ایجاد تعادل میان کار و زندگی اشاره کرد.
در نهایت؛
*"استعفای خاموش" نه یک بحران، بلکه نشانهای برای بازآفرینی محیط کار و بازسازی اعتماد و انگیزه در میان کارکنان است.*