زبس که چشم تو مردم فریب ومحتال است / هزار چشم چو چشم منش بدنبال است
بغــــیر وصـــل توام نیست آرزوئی لیک / مرا همیشه فلک برخلاف آمــال است
کجــــا بدامن وصـــل تو دسترس دارد / کسی که چو من بیچاره تیره اقبال است
زعزم خویش بجـــان تو منصرف نشوم / اگر چه در ره عشقت هزار اشکال است
قدم گــذار ببازار حسن خویش و ببین / برای قیمت یک بوسه ات چه جنجال است
برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی / که در نظام طبیعت ضعیف پامال است
نگــــر بدفتر کـــــردار مردمان بزرگ / که عـــز و جــــاه نصیب رجـال فعال است
گذشت دوره سلطان حسین و دلشادم / که روزگار بعکس مرام جهــــال است
بدرد گلشن بیدل کجا رسی زیرا / زبان ناطقه در شـــــرح هجر تو لال است
علیاکبر بن محمد در سال ۶ جمادیالاولی ۱۳۱۹ق/ ۳۰ مرداد ۱۲۸۰ش/ ۲۱ اوت ۱۹۰۱م در تربت حیدریه زاده شد. پدرش بازرگان و یزدیالاصل بود که در هفت سالگی علیاکبر درگذشت. تحصیلات ابتدایی و بخشی از فنون شعر را در زادگاه خود از احمد سهیلی و احمد بهمنیار فراگرفت. در هجده سالگی به مشهد کوچید و به روزنامهنگاری پرداخت. سپس روزنامهٔ آزادی را پایهگذاری نمود و به مدت پنجاه سال آن را بیوقفه منتشر کرد. او از چهاردهسالگی به سرودن شعر پرداخت، دیوان اشعارش که به پنج هزار بیت میرسد در سال ۱۳۳۲ش/۱۹۵۳م چاپ نمود. به تألیف و تصحیح نیز پرداخت.[۱]
گلشن با محمود فرخ خراسانی دوست نزدیک بود و آخرین روز زندگیاش را در منزل وی گذراند؛در ۲۹ تیر ۱۳۵۳/ ۲۰ ژوئیه ۱۹۷۴ در مشهد درگذشت و در باغ خواجه ربیع دفن شد
farhangeiranian.blogfa