وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده
وبلاگ آموزشی استاد شایسته

وبلاگ آموزشی استاد شایسته

انتخابی از مطالب و داستانهای آموزنده درباره مدیریت، اقتصاد، روانشناسی، موفقیت ، سلامت؛ و نظرات شخصی نویسنده

7 درس ثروت سازی و موفقیت مالی از سرگذشت 7 نفر موفقترین افراد جهان!!!

کار شما این است که استاد تغییر باشید، نه قربانی تقدیر

لطفا فایل پی دی اف مقاله موفقیت مالی را دانلود و مطالعه کنی.

شما با خواندن این کتاب کوچک موفقیت مالی و بعد تحلیل موضوعات آن، باور سازی درس‌ها و در نهایت بکارگیری آنها در زندگی خود به ‌راحتی قادر خواهید بود با تغییر مسیر فکری در ذهنتان، نگرش، بینش و رفتار خود نسبت به مسائل مالی را تغییر دهید.

در این کتاب کوتاه 7 داستان موفقیت پند آموز از زندگی پرافتخار 7 نفر از موفق‌ترین و ثروتمندترین افراد دنیا را بصورت خلاصه با هم مرور می کنیم.

این هفت درس ساده موفقیت های فردی میتواند به 7 قانون طلایی برای موفقیت مالی و معنوی در زندگی شما تبدیل شوند.

دوست من بدان و آگاه باش:

ما لازم نیست همه چیز را تجربه کنیم، با خواندن سرگذشت زندگی دیگران، مثل آن است که همان قدر زندگی کرده و تجربه کرده‌ایم، البته بدون آنکه صدمات آنها را خورده باشیم.

امروزه ثابت شده، اگر کارهایی مشابه دیگران انجام دهیم و شرایطی مشابه آنها ایجاد کنیم، به احتمال بسیار زیاد نتایج مشابهی هم خواهیم گرفت. تقلید و الگو برداری بسیار برتر از نوآوری است. متاسفم ولی یکی از درسها هم همین است.

ثروت‌ساز موفق اول : “استیو جابز” موسس اپل و نکست!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس اول موفقیت مالی : “هیچ چیز به اندازه شکست موجب موفقیت نمی شود “

من (جولایی) در کتاب رازها و نیاز های موفقیت ایرانی در سرفصل شکست نوشتم:

شکست، شکست تا پیروزی!

دوستان هیچ موفقیت بزرگی در جهان حاصل نشده، مگر بعد از شکست‌های بزرگ. هیچ زن یا مردی بزرگ نشده مگر بعد از گذراندن شکست‌های بسیار بزرگ. البته بیشترین مردم کره زمین هم درست بعد از یک شکست بزرگ؛ خورد شدند، ناامید شدند، کار را رها کردند و حتی خودکشی کردند.

آیا می دانید که از هر 10 تاجر میلیاردر در دنیا هشت نفر ورشکست گان گذشته هستند.

استاد ایده‌پردازی و نوآوری در جهان، کسی که توانست اپل را به موقعیت رویایی امروزی‌اش برساند، زندگی‌نامه‌ پر از شکست‌ها و ناکامی‌های بزرگ داشت:

  • استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد.
  • او اپل را در سال 1976 تأسیس کرد و در شرکت شروع خوبی داشت اما پس از یک لانچ محصول ناموفق در سال 1985، جابز از شرکت اپل اخراج شد.
  • در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد. اما همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند.
  • شش ماه بعد از ورودش به کالج اخراج شد و 18 ماه در خوابگاه دوستش روی زمین می خوابید، مدتی بی خانمان بود، قوطی نوشابه جمع می کرد و با غذا معاوضه می کرد و هفته ای یک بار غذای مجانی از معبد «هیل کریشنا» دریافت می کرد.

بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت و بزرگترین شکست شغلی‌اش نیز همانجا بود.

جابز چون خود را متعهد به موفقیت می‌دانست، او توانست بر موانع و مشکلات شخصی و شکست‌های خود فائق آید و میراثی ارزشمند و فراموش ‌نشدنی را از خود به جای گذارد. او به جهانین ثابت کرد، موفقیت دقیقا بعد از یک شکست بزرگ قرار گرفته است.

زمانی که تجربه یک اشتباه یا شکست را دارید وقتی دوباره سعی می کنید کافیست به علت شکست فکر کنید و ببینید چگونه می توانید عمل کنید که بهتر نتیجه بگیرید. و اگر متوجه نشدید شاید باید یکبار دیگر شکست بخورید تا متوجه اشتباه خود شوید! در این حالت می توانید روش خود را بهینه سازی کنید. (استیو جابز)

ثروت‌ساز موفق دوم : “گای لالیبرت” موسس شرکت سرگرمی Cirque du Soleil

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس دوم موفقیت مالی : “هر کاری دوست داری انجام بده، اما همیشه دنبال پول هم باش!”

“لالیبرت” تا قبل از تاسیس شرکت بزرگ سرگرمی خود، یک “دلقک سیرک” بود و تا دبیرستان بیشتر درس نخوانده بود.

با دریافت کمک‌های مالی دولت، ضامن‌های متعدد و البته سخت کوشی خود لالیبرت، سیرکی که او راه اندازی کرده بود برای سال‌های بیشتری روی پا ایستاد و توانست پیشرفت‌های مثبتی داشته باشد. ایده فوق‌العاده او باعث شد تا این سیرک از وضعیت ورشکستگی به شرکتی جهانی و پر سود تبدیل شود؛ تا جایی که امروز این مرد حدود 1.8 میلیارد دلار دارایی دارد و از یک دلقک ساده به یکی از ثروتمندان و افراد موفق دنیا تبدیل شده است.

بیشتر افراد تمام عمر به دنبال چیز خاصی هستند، جز پول. هنر، معنویات، شغل مورد علاقه، تحصیلات عالی، ورزش، خوش گذارانی و … خیلی خوبه ولی شاید روزی برسه که متوجه بشین بهترین سالهای عمرتون گذشت و همچنان تا پایان عمر باید کار کنید. باید در کنار هر لذت و زندگی خوبی درآمد خوبی نیز داشت. پس از امروز به گذشته خودت برگرد و ببین تا کی باید کار کنی، اگر در میانسالی هنوز مکفی نیستی، فرصت را از دست نده و به فکر پول‌دار شدن باش. امروز برای کسب ثروت دیر نیست، اما فردا ممکن است دیر باشد. اینقدر هم از هزینه‌هایت کم نکن! بجای این کار درآمدت را افزایش بده! نپرس، آخه چجوری؟

اگر واقعا به دنبال این پرسش ذهنی هستی، فایل خود هیپنوتیزم “جذب و کسب ثروت فراوان” می تواند کمکت کند و ذهنت را به یک ماشین پولساز تبدیل کند. لطفا برگرد و توضیحات این محصول را بخوان، اگر باز پرسش داشتی کامنت بذار، حتما پاسخ میدهم!!!

ثروت‌ساز موفق سوم : “سوز اورمان”، مشاور مالی!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس سوم موفقیت مالی : ” بجای کاهش هزینه‌ها، بجای پس‌انداز، درآمدت را افزایش بده”

زندگی این خانم یک درس بیشتر نداشت: در زندگی از خورد و خوراکت نزن! برای خودت زن و بچه‌ات خساست بخرج نده! اینقدر ترس مالی نداشته باش! اینقدر نگران آینده نباش! خودت را شرمنده زن و فرزند نکن! دست جلوی هیچ احدی دراز نکن! از خرج کردن یا شدن وحشت بخودت راه نده!

اگر حتی یکی از موارد بالا دقدقه ذهنی توست، آماده باش موارد دیگر هم مثل خوره بزودی بجونت می‌افتن!!!

جالب است همه این موارد تنها یک راه حل ساده دارد. هزینه را تنها کمی کنترل کن ولی برو به سمت یافتن راهی برای ایجاد درآمد صد برابر بیشتر!!!

آری دوستان چرا که نه؟؟؟

تازه کم گفتم، چون می دانم ذهنت مقاومت نشان خواهد داد، برو به سمت درآمد هزار و یک میلیون برابر بیشتر!!!

اگر این فکر به ذهنت خطور کرد که چطور؟

ادامه بده ولی اگر این باور را داری که من نمی توانم، پیشنهاد می کنم ادامه مطلب را نخوانی و از توضیحات “فایل خود هیپنوتیزم افزایش سریع اعتماد بنفس” بازدید کنی.

تو باید این باور محدود کننده را در خود بشکنی و بدانی که اگر کسی مثل همان دوست خیلی پایین تر تو توانسته تو بسیار بهتر خواهی توانست.

خانم “اورمان” به مردم پیشنهاد می دهد تا به جای محروم کردن خود، با رفتارهای اقتصادی درآمد خود را افزایش دهند. هنگامی که سوز حدود 35 ساله بود، او رفاه و زندگی راحت را دوست داشت. خیلی خوب زندگی می کرد اما همیشه مقروض بود. تا اینکه روزی متوجه شد در بدهی زیاد غرق شده است. اما او در همین شرایط تصمیم عجیبی گرفت، او نمی توانست دست از زندگی لوکس خود بردارد، بنابراین در صدد یافتن راه حل شد. مدتها از تنها راه حل موجود گریزان بود تا اینکه تسلیم شد.

او با خود عهد بست تا نه تنها از خوشگذرانی‌هایش کم نکند، بلکه بیشتر هم خرج کند و در عوض درآمدش را سریع افزایش دهد.

او هر کاری دوست داشت انجام می داد و همیشه به دنبال شکار فرصت‌های کسب ثروت بود و امروز به جایی رسیده است که برای سفر به دور دنیا با جت شخصی خود سالانه حدود 300 هزار دلار هزینه می کند.

بنابراین، بهتر است زمان خود را برای یافتن موقعیت‌های مالی جدید و طلایی صرف کنید نه روی قران روی قران گذاشتن اندک درآمد کارمندی. پس‌انداز یعنی برای فردا، می دانید بسیاری می‌میرند و این فردا به ورّاث می رسد. من با پس انداز مخالف نیستم اما پس‌انداز هدفمند، امروز تعریف دیگری یافته و آن سرمایه‌گذاری است. پول باید همیشه در گردش باشد.

لطفا برای آموختن جریان علمی “گردش پول و هوش مالی” به فصل “ثروت” کتاب بنده ( رازها و نیازهای موفقیت ایرانی ) مراجعه کنید.

ثروت‌ساز موفق چهارم : ” بیل گیتس، موسس مایکروسافت!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس چهارم موفقیت مالی : تقلید کردن گاهی بسیار سریع تر و بهتر از نوآوری جواب می دهد.

عزیزان، اگر آدم بسیار خلاقی نیستید!

اگر احساس می کنید از ذهن شما در نوآوری مالی ضعیف عمل کرده، نگران نباشد.

شما همچنان می توانید به آدم موفقی بدل شوید. از مهندسی معکوس استفاده کنید. از دیگران بیاموزید. به زندگی بزرگان توجه کنید. چرا می گویند ثابت شده، تجربه با ارزشتر از علم است.

چرا می‌گویند ثابت شده (EQ.) بهتر از (IQ.) است. چون روزی افراد با ضریب هوش و نوآوری پایین تر مثل آقای بیل گیتس بخود آمدند و دیدن از قافله بسیار عقبند. تنها راه حلی که یافتند تقلید از افراد نواور و خلاق و کار آفرین است.

دوست من امروز همه فوت و فن موفقیت شناخته شده. عزیزان من، ما امروز جزئیات کارکرد ذهن انسان را بهتر از هر دوره‌ای می شناسیم. ما هنوز در مورد مغز ابهاماتی داریم، ما هنوز حتی خواب را نمی شناسیم!

  • اما کارکرد ذهن و ضمیر را مهندسی معکوس کردیم و خوب می دانیم چه کارهایی چه نتایجی می دهد!
  • بیل گیتس، یکی از موفق ترین شرکت های دنیا با اعتبار 67 میلیارد دلاری را تحت لیسانس سیستم عامل IBM ساخت. حقیقت این است که این نرم افزار با تقلید از کدهای فرد دیگری یعنی استیو جابز ساخته شده است.
  • حقیقت این است که او فرد عادی بود و حتی از دانشگاه اخراج شد.
  • واقعیت این است او فرد نواوری مخصوصا در حوزه مالی تا آن لحظه نبود.
  • مایکروسافتِ آقای بیل گیتس فاکتور نوآوری را در کارنامه خود بسیار کم داشت.
  • به همین دلیل، نرم افزار شرکت دیگری را با قیمت 25 هزار دلار خرید. وقتی که آقای بیل گیتس نرم افزار دست دوم را به دست آی.بی.ام رساند، این نرم افزار باگ‌های زیادی داشت و مهندسان IBM آن را به عبارتی دوباره از نو بازنویسی کردند.

اصلا محصول نهایی با ایده اولیه تفاوت اساسی داشت.

اما ایده کپی و تغییر او طلایی بود و ارزشمند. پشتکار او تحسین برانگیز بود.

اما پس از سی و سه سال، دیگر کسی به این مساله اهمیتی نمی داد. مطالب بالا چیزی از ارزشهای کار بزرگ این مرد که “انسان اثر گذار قرن” لقب گرفت، کم نمی کند.

جالب است بدانید دقیقا 33 سال بعد از اخراج او از دانشگاه، هاروارد با افتخار و عزت بالا از او دعوت کرد تا به دانشگا بیاید و به او مدرک دکترا دادند. (لطفا به کلیپ این مراسم و سخنرانی جالب او در کانال تلگرام و اینستای ما مراجعه کنید.)

اگر مثال دیگری می خواهید، باید مجددا تعجب کنید، آقای ادیسون هرگز لامپ را اختراع نکرد. اگر به ویکی‌پدیا مراجعه کنید، می بینید که چند بار این آقا برای ثبت اختراع خود مراجعه می کند و در نهایت هم رد می شود. او کپی کرد.

او تقلید کرد. او ایده کس دیگری را با انتخاب تنگستن تکمیل کرد. اما مهم نیست مهم این است که کار را که کرد، آنکه تمام کرد.

ابتکار به اندازه استفاده به موقع و هوشمندانه از ایده های دیگران اهمیت ندارد.

ثروت‌ساز موفق پنجم : “وارن بوفتگ”، سرمایه گذار و میلیاردر خودساخته!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس پنجم موفقیت مالی : “کاردانی خوب است، اما شناخت فرد مناسب خیلی با ارزش‌تر است.”

من در دوره‌ای در زندگی شرکت چاپ و بسته بندی داشتم. مدت ها طراحان و متخصصین متفاوتی را بکار گرفتم.

تقریبا همیشه یکی از ملاک‌های اصلی انتخاب افراد، حقوق پیشنهادی آنها بود. تا اینکه روزی تصمیم گرفتم گرانترین طراح موجود را بکار بگیرم، چون متوجه شدم در طول سال خسارت زیادی از بابت اشتباهات فردی می دیدم.

متوجه شدم، فرد جدید با 3 برابر حقوق قبلی‌ها، رابطه بسیار بهتری با مشتری برقرار کرده، کار با خلاقیت و نوآوری ارایه می دهد، خودش جذب مشتری جدید می کند، همیشه در حال پیشنهاد دادن است.

ایده بازاریابی می دهد. کار کمتری خراب می شود و جالب است یک سال بعد تقاضای افزایش حقوق کرد و من براحتی با افزایش حقوق او موافقیت کردم.

بعدها حتی از من بابت کارهایی که خودش بازاریابی و وارد سیستم می کرد پورسانت جداگانه ای هم خواست و من باز موافق بودم. بسیاری همکاران و حتی شریکم با این کار مخالف بودند، اما من در حسابرسی‌ها و بررسی‌هایم می دیدم دو اتفاق بزرگ و خوب افتاده:

1- درآمدم علی‌رغم افزایش هزینه‌های پرسنلی، افزایش چشمگیری نشان می دهد.

2- کار من و مسئولیت‌های شغلی و درگیریهای ذهنی من خیلی کمتر شده. (این یعنی آرامش و فرصت افزایش درآمد بیشتر.)

عزیزان در بحث موفقیت مالی این ثابت شده، از هر هزینه‌ای می زنید، بزنید؛ اما اول در انتخاب نفرات وسواس زیادی داشته باشید و از هزینه حقوق کارمندان ممتاز نزنید.

شراکت هم همینطور است. برای شروع شراکت مالی و در جریان شراکت باید هزینه کرد. باید از وقت و سود خود هزینه کرد. اگر کم بگذاری مطمئن باش که مشکلات بزودی سر باز می کنند. موفقیت در شراکت مالی به نظر بنده یک فرمول بیشتر ندارد، شریک تو نباید فکر کند، او بیشتر هزینه می کند و کمتر سود می برد.

تمام اختلافات ما در شراکت، از آنجا نشات می‌گیرد که شریک ما به این تصور می‌رسد که، من باید بیشتر سود کنم چراکه من ….

وارن بوفت وقتی خیلی جوان بود ایده سرمایه گذاری خود را آغاز کرد اما او متوجه شد که واقعا کارایی لازم را ندارد، زیرا ما امروزه خوب می دانیم “کار تنهایی” ارزش چندانی برای ایجاد یک حرکت بسیار بزرگ در بازار را ندارد. امپراطوری بوفت تا زمانی که نتوانست بر خجالت خود غلبه کند و شرکای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد مولتی میلیاردر نشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی ثروتمند شود.

شما نیز قطعا برای موفقیت های بزرگ نیاز به شریک و افراد کاردان دارید، این یک قانون است.

ثروت‌ساز موفق 6: ” لری پیج و سرگئی برین و اریک اشمیت”، تهیه کننده و کارگردان هالیوود!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس 6 موفقیت مالی : “ایده‌ها و اهدافت را خیلی بزرگ انتخاب کن، بیرون از ذهن تو محدودیت نداریم .”

دوستان، روزی دو دانشجوی نا موفق دانشگاه استانفورد، لری پیج و سرگئی برین تصمیم می گیرند که شرکت گوگل را تاسیس کنند.

آنها ایده بسیار بزرگ و جاه‌طلبانه‌ای را برای گوگل در نظر گرفتند. هدف گوگل از آغاز «سازماندهی کردن اطلاعات دنیا و دسترس‌پذیر کردن آن‌ها برای عموم» بود. اگر آن موقع به شما می گفتند چند دانشجو یک همچون شرکتی با این هدف را تاسیس کردند، چه فکری می کردید. اما امروز دیدیم که این شرکت بسیار بیشتر و بزرگتر از هدف اولیه عمل کرده است.

ابعاد و عظمت ایده اولیه ببینید چقدر بزرگ بوده که نام شرکت را “Google” انتخاب کرده‌اند:

گوگل بر گرفته شده از واژهٔ گوگول که به معنی «یک عدد یک و صد صفر جلوی آن» است که نوعی شعار و در واقع مقصود موضوع است. ویکی‌پدیا هدف لری و سرگئی از انتخاب این واژه این بود تا نشان دهند قرار است مأموریتی را به اجرا رسانند که هدف آن سازماندهی انبوه عظیمی از اطلاعات وب است.

دوست من، برای خودت بخواه و کم نخواه. تو والاترین و با ارزش‌ترین و گران قیمت‌ترین آفریده این جهانی. همه چیز این عالم برای تو و بخاطر تو آفریده شده. آیا می توان برای نیازهای یک همچون موجودی محدودیت قایل شد. طبعا درخواست‌های این موجود با ارزش نیز باید در شان او باشد و کاینات در رکاب او نشسته و منتظر انجام سفارشات اوست. اما یک مشکل وجود دارد، این موجود دوست داشتنی، از مقام و جایگاه خود خبر ندارد. او کم می خواهد و گاه هیچ نمی‌خواند، تنها و تنها به این دلیل که تصور می‌کند، دیگران بهترند و والاترند و لایقتر، من حقیرم و کوچک و کم دان. او قناعت به کم می کند چون تصور می کند، باید شانس و شرایطی باشد تا بشود، او روز بروز کم و کمتر می خواهد، و کم و کمتر بدست می‌آورد.

نتیجه زیاده خواهی و بزرگ خواهی یک اراده را ببینید:

گوگل به طور تخمینی دارای بیش از یک میلیون سرور در سراسر جهان است و روزانه برروی بیش از یک میلیارد درخواست جستجو، و حدود 24 پتابایت داده تولید شده توسط کاربران پردازش انجام می‌دهد.

گوگل به عنوان یک عامل ترغیب، سیاستی با نام «استراحت ابتکاری» (Innovation Time Off) در شرکتش به وجود آورد، که در آن مهندسان 20٪ از زمان کار خود را به پروژه‌هایی اختصاص می‌دهند که به آن‌ها علاقه دارند. تعدادی از خدمات جدیدتر گوگل از جمله جی‌میل، گوگل نیوز، اورکات و ادسنس در اصل از همین ایده به وجود آمده‌اند.

اولین بودجه گوگل در اوت 1998 توسط اندی بکتولشیم، مؤسس سان مایکروسیستمز که به مقدار 100 هزار دلار بود به گوگل داده شد، و این در حالی بود که این شرکت هنوز ثبت نشده بود. در سال 1999 در حالی که برین و پیج که هنوز در حال تحصیل بودند، به این نتیجه رسیدند که موتور جستجویی که آن‌ها به وجود آوردند وقت بسیار زیادی از امور دانشگاهی آن‌ها را اشغال کرده‌است. آن‌ها سراغ جورج بل رفتند و به قصد ترغیب، پیشنهاد فروش آن به مبلغ یک میلیون دلار را به او دادند. او این پیشنهاد را رد کرد و در مذاکراتش، 750 هزار دلار را به آن دو پیشنهاد داد. در 7 ژوئن 1999، سرمایه‌ای حدود 25 میلیون دلار اعلام شد. گوگل تاکنون بیش از صد کمپانی بزرگ را خریداری کرده که اکثر آن‌ها در ایالات متحده و در منطقه خلیج سانفرانسیسکو واقع شده‌اند. گوگل سازنده پرکاربرترین سیستم‌عامل موبایل جهان، اندروید و سیستم‌عامل گوگل کروم نیز هست. گوگل همچنین توسط برندز به عنوان دومین برند باارزش دنیا شناخته شده‌است. رتبه الکسای گوگل، همیشه یک میباشد.

اگر ایده و هدف تو آنقدر بزرگ و با ارزش نباشد که در تو اشتیاق سوزان ایجاد کند و تو را صبح زود از خواب بیدار کند و راهی از سر گیری کارت کند، بدان که خیلی کم خواسته‌ای و نباید انتظار شگفتی در زندگیت باشی.

ثروت‌ساز موفق هفتم : “ریچارد برنسون”، رئیس و موسس گروه شرکت‌های ورجین!

استیو-جابز،محمود-جولایی،موفقیت،موفقیت-مالی

درس هفتم مالی : ” با ایجاد شغل، ثروت خود را افزایش دهید.”

این ایده از دیر باز برترین ایده خلق ثروت و موفقیت مالی مضاعف بوده است:

شما کار و شغل ایجاد کن، بخش عمده درآمد حاصل مال شما خواهد شد

لازم نیست شما تمام تواناییها و استعدادها را داشته باشید تا بعد موفق شوید یا ثرتمند شوید. شما براحتی می توانید با ایجاد اشتغال برای افراد توانا و با استعداد با استعدادترین و تواناترین فرد موجود در جهان شوید. حاصل جمع جبری توانایی افراد زیر دست شما بعلاوه توانایی‌های شما می شود، چند صد برابر تواناییهای تک تک شما و تیم‌تان.

امروزه کارآفرینی به یک علم و رشته تحصیلی تبدیل شده است. عده‌ای افرادی هستند که از صبح تا شب توانایی تولید شغل دارند. از هر کار و شرایطی پول و درآمد ایجاد می کنند.

از زباله ثروت می سازند. از آب دریا پول در می‌آورند و از دل هر فرصت نامساعدی، فرصت طلایی بیرون می کشند. آنها کارشان تولید ایده و شغل است، بعد این ایده را می فروشند و یا راه‌اندازی می کنند و بعد سرمایه‌گذار جذب می کنند.

سر ریچارد برنسون از اختلال شدید (یادگیری)در خواندن و نوشتن (دیسلکسى‌) رنج می برد اما او از این نقص خود به عنوان بزرگ ترین توانایی خود بهره گرفت. بسیاری اگر در شرایط او بودند خود را فردی ناتوان و معلول فرض می کردند. برنسون “موسسه ویرجین” را به عنوان صندوق سرمایه گذاری راه اندازی کرد که روی شرکت های کوچک و ایده های ناب سرمایه گذاری می کند.

او هرگز کمپانی های دیگری از مجموعه شرکتهای ویرجین راه اندازی نکرد زیرا توان مدیریت آنها را نداشت. او می گوید: من اگر می توانستم ترازنامه ها را بخوانم هرگز به جایگاه کنونی خود نمی رسیدم. دارایی خالص اوطبق مجلهٔ فوربز، برابر با 4٫6 میلیارد دلار در سال 2013 بوده است.

صحبت پایانی :

در پایان این سفر کوتاه از تو دوست عزیزم تشکر می کنم که تا اینجا با من همراه بودی

برات آرزوی سلامتی، شادی، خوشبختی، سعادت و ثروت دارم .

لطفا این کتاب را با همه دوستانتان و عزیزانتان نیز به اشتراک بگذارید. ما همه در قبال افزایش دانش عمومی مسئولیم.

لطفا نظرات، پیشنهادات، سوالات و تردیدهایت را در همین صفحه در قسمت نظرات براین بنویس. حتما می‌خوانم و پاسخ میدهم.

محمود جولایی – محقق، نویسنده کتاب رازها و نیازهای موفقیت فردی

دوست خوب من شما عالی هستید. از اینکه در این سفر همراه من هستید تا زندگیتان را عالی، رویایی و جادویی کنید متشکرم.

با انگیزه و قدرتمند بمانید.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد